به نقل از خبرنگار فرهنگی ، علی نیکجو نویسنده مجموعه مستند «ضد»، محصول مرکز مستند سوره با اشاره به هماهنگی خوب بین دستاندرکاران ساخت این مستند تلویزیونی، او گفت: یکی از ویژگیهای مستند «ضد» که توانسته آن را به اثری حرفهای تبدیل کند، هماهنگی بین اعضای مستند است. هماهنگی ساخت مستند را میتوان به دو قسمت تقسیم کرد. قسمت اول بر دوش محسن کریمیان تهیهکننده و کارگردان مستند است. قسمت دوم این هماهنگی نیز، حاصل توانایی و همکاری این تیم طی چند فصل و اپیزود گوناگون است. در واقع گروه تشکیل به این فهمیدن رسیده است که هرکس چه جایگاهی دارد و چه تعاملی باید بین قسمتهای گوناگون تشکیل بشود.
وی درمورد نحوه رفتوبرگشت بین نویسنده و تیم تحقیق گفت: من به طور خاص رفتوبرگشتی با تیم تحقیق نداشتم. در واقع محسن کریمیان پل ارتباطی بین نویسنده و اعضای تحقیق می بود. گروه تحقیق ابتدا ایده اولیه و مواد خام تحقیق را در اختیار کارگردان قرار میدادند. بعد از بازدید اولیه توسط محسن کریمیان، من و ایشان درمورد ایده به نتیجه میرسیدیم.
این نویسنده درمورد نگارش متن و منبع های تحقیقاتی مستند «ضد» در جریان او مباحثه با خبرنگار تسنیم پافشاری کرد: من با برخی از موضوعات مستند در زندگی شخصی تعامل و برخورد داشتم، اما برخورد مهم و حرفهای من با کار مربوط به متن تحقیقات میشد. در فرآیند نگارش متن، از یک جنبه به متنِ تحقیق تکیه کرده بودم و از لحاظی دیگر از آثار تصویری که پیش از مستند ساخته شده بودند، به گفتن مکمل منفعت گیری کردم. در واقع تحقیق من خطی نبوده است بلکه به شکل دایرهای از دقت به متن تحقیقات و تصاویر آرشیوی از پیش حاضر می بود.
نیکجو درمورد چالشهای فصل اول مستند فرمود: یکی از با اهمیت ترین چالشهای فصل اول مستند «ضد» اول تشکیل جذابیت در متن و اشکار کردن ذائقه مخاطب می بود؛ این که پرداختن به یک نوشته خاص، چه مقدار در زندگی روزمره مخاطب میتواند سودمند باشد. این چالشها در ادامه مسیر هم از بین بردن نشد؛ اما توانستیم با شناخت زیاد تر و بهتری از مخاطب، راههایی را برای افزایش جذابیت اشکار کنیم.
او گفت: هر چه در مستند جلوتر رفتیم، متن سختتر و در عین حال لذتقسمتتر و در هر تکه تازه چالشهای ما از نو متولد میشد.
نویسنده «ضد» درمورد قسمت ایدهپردازی مستند گفت: من در مرحله پیشتشکیل تلاش کردم چندین نوشته را به آقای کریمیان نظر دهم. یقیناً قسمت دیگر ایدهپردازی من به گفتن نویسنده، برای سپس از انتخاب نوشته می بود. در واقع من و محسن کریمیان با همفکری، تلاش کردیم با نگاههای گوناگون به موضوعات بپردازیم. همانطور که اشاره کردم، یکی از چالشهای ما در فصل اول تشکیل جذابیت برای مخاطب می بود. هرچه به جلوتر حرکت کردیم، این قضیه جدّیتر شد. ما تلاش کردیم با به کار بردن تکنیکهای نویسندگی و تشکیلِ روایتی داستانگونه این جذابیت را زیاد تر کنیم.
نیکجو در ادامه گفت: به گفتن مثال در اپیزود سوم فصل سه، نوشته محوری برجسازی می بود. ما ابتدا در مرحله تحقیق، به نیویورک رسیدیم که نماد برجسازی است. از نیویورک به شخصیت دونالد ترامپ رسیدیم، که پیوندی عمیق و قدیمی با املاک این شهر و برجسازی دارد. در ادامه برای این که مجموع این موضوعات را دلنشین روایت کنیم؛ باید حواشی مربوط به نیویورک، برجها و ترامپ را اشکار و برای تشکیل جذابیت، باید روایت را داستانی و خلاقانه تعریف کنیم. ماجرای بندبازی مشهور در نیویورک، همان موضوعی می بود که من فکر کردم برای متن سودمند است. در واقع رابطه بین انسان و برجها را از زاویه یک بندباز بازدید کردیم. در دیگر اپیزودها هم ما درمورد حاشیهها، پیشینه و اخبار مربوط به اصل نوشته پرداختیم. ما تلاش کردیم از این خرده روایتها، محتوایی را که با متن اشتراک مضمونی دارد و آن را دلنشین میکند، اشکار کنیم.
وی از توانایی همکاری با محسن کریمیان نقل کرد: پیش از مستند «ضد» با ایشان همکاری نداشتم در واقع همکاری ما به فصل اول مستند بازمیگردد. توانایی همکاری با ایشان زیاد دلنشین می بود چرا که فردی خلاق، تعاملپذیر و با ذهنی باز است. محسن کریمیان فضا را به نحوی فراهم کرد تا بتوانیم ایدههایمان را به اشتراک بگذاریم و کار را به شکل تعاملی پیش ببریم.
نیکجو درمورد نحوه همکاری با گروه تدوین اظهار کرد: من در فرایند تدوین کار وجود نداشتم. اما در مرحله پیشتشکیل درمورد نوشته با محسن کریمیان به شکل دقیق سخن بگویید کردیم. در حقیقت متنها را طوری تنظیم کردیم که در مرحله تدوین، تاثییر را عمیقتر و تاثیرگذارتر کند. ما با الهام از دیگر مستندهای داستانی، متن هر تکه را به ۸ تا ۱۰ سکانس تقسیم کردیم و این سکانسبندی علتشد اغاز و آخر هر سکانس اشکار باشد و راحتتر تصویریابی بشود. در واقع فرآیند هوشمندی بین تدوین و نگارش صورت گرفت.
وی در آخر درمورد تعامل با گوینده نریشن فریبا رمضانپور، خاطرنشان کرد: از همان فصل اول فهمید شدم که فریبا رمضانپور با صدای بینظیرش، توانایی تحسینبرانگیزی در خوانش متنها دارد. من از سمت خودم تلاش کردم در کوتاهی و بلندی جملات دقت کنم، تا از بیشترین ظرفیت صدای ایشان منفعت گیری بشود و این یک رابطه متقابل می بود. صدای گرم و ماندگار او و این چنین لحن قانعکنندهای که دارند، علتشد «ضد» با این صدا به یاد بماند.
انتهای مطلب/
منبع