به نقل از خبرنگار فرهنگی ، نوشته آموزش بازیگری در سرزمین نوشته پر ابهامی است و علاقهمندان به این رشته هنری برای رسیدن به نتیجه مورد نظرشان مجبورند راههای گوناگون آموزشی را بپیمایند که درصد اندکی از این راهها به نتیجه مورد نظر میرسد. این چنین دایره بازیگران در سینما، تلویزیون و نمایش خانگی روزبه روز محدودتر میبشود و ملزوم است فکری به حال این دایره بسته کرد. در رابطه با این نوشته تصمیم داریم با بزیگرانی که به تازگی به این عرصه ورود کردهاند به او مباحثه بنشینیم که در ادامه میخوانید. مریم شعبانی فارغ تحصیل از هنرستان بازیگری و ساکن تهران است. وی متولد ۱۳۷۶ بوده و فعالیت حرفهای خود را از هجده سالگی اغاز کردهاست. آخرین سریال شعبانی سریال نیکان به کارگردان علی سرآهنگ و تهیهکنندگی کامران مجیدی می بود که از شبکه ۳ پخش شد. آخرین کار سینمایی او فیلم لغزش به کارگردانی شروین خسروی و تهیهکنندگی حمیدرضا امیدی می بود. او این چنین در تئاتر هم فعالیت داشت، آخرین کار او هم تئاتر خانه برناردا البا می بود.
مریم شعبانی راجع به فرآیند آموزش و منفعت گیری از فضای آموزشی برای معارفه بازیگر به سینما و تلویزیون او گفت: هر فردی چه در فضای تئوری و چه در فضای عملی یک پروسه آموزشی را طی میکند. بنظر من وجود فضای عملی و تئوری در کنار هم به جهت تکمیل شدن و بهتر ساخته شدن یک بازیگر پشتیبانی کننده و تاثیرگذارتر است. یقیناً به ویژگیهای فردی هم بستگی دارد که در کدام فضا نتیجه بهتری میگیرد. در کل باید همه این یادگیریها در فرایند کاری بازیگر آورده بشود.
وی در رابطه پروسه وقتی به نتیجه رسیدن یک بازیگر هم فرمود: امکان پذیر یک نفر در چهل سالگی دیده بشود و یک نفر دیگر در سنین کم؛ مهم اما ماندگاری در این حرفه است و بودن در آثار درست. نمیبشود کتمان کرد که وجود یکسری ارتباطات در هر رشتهای موثر است و در حرفه بازیگری هم همینطور است. همین ارتباطات امکان پذیر مانع از ورود افراد تازه، کار درست و با تفکر باشد. به همین علت است که از یک جایی به سپس قصهها، ادمها و در کل فیلمها و سریالها همانند به هم خواهد شد و مخاطب بعد می زند. این نوشته میتواند یکی از دلایل فروش کم فیلمها باشد.
این بازیگر درمورد محدود شدن دایره بازیگران در آثار تلویزیونی، سینمایی و نمایش خانگی تصریح کرد: خب فکر میکنم این نوشته هم به همان گروههای نزدیک به هم باز میگردد. کار گروهی چیز بدی نیست اما این که این دایره هر روز محدودتر بشود و اجازه ورود به افراد تازه داده نشود مشکل آفرین است. این نوشته علتمیبشود افراد کار درست هم کنار گذاشته شوند. بعضی اوقات هم شانس با بازیگر یار نیست چرا که در اثری نقش آفرینی میکند که کار خوبی نیست و دیده نمیبشود. به نظر من سینما نیازمند ورود چهرههای تازه است.
این نوشته یکنواختی در تشکیل محتوای تصویری امکان پذیر به راه حلهای بازیگری هم ربط اشکار کند. مریم شعبانی درمورد متدهای بزیگری رایج در سرزمین هم تصریح کرد: اکنون روشهای رایج دیوید ممت ،اکتینگ، استانیسلاوسکی و… است که بسته به شخص انتخاب میبشود. بازیگر امکان پذیر جایی یک بازی حسی را انتخاب کند و جایی دیگر بازی تکنیکی را. خود من زیاد تر اوقات به حافظه عاطفی خودم رجوع میکنم و فارغ از هر متدی تلاش میکنم نقش را مال خودم کنم.
او همین طور گفت: تلاش میکنم در کارهایم تواناییهای تازهای بدست بیاورم احتمالا در موقعیتهای تازه اتفاقات تازهای در نقش برایم بیفتد. به نظرم باید همیشه پویا می بود و بهجستوجو یادگیری. روزمرگی آفت بازیگری است و تا وقتی که به روح و جسمت نرسی نمی توانی در کار هم روی شخصیت کار کنی و متمرکز باشی. این چنین اگر فعالیت بدنی نداشته باشی آمادگی جسمانیات را از دست میدهی.
انتهای مطلب/
منبع