به نقل از خبرنگار فرهنگی ، درمورد بهروز افخمی سخن زیاد است؛ کارگردانی خوشفکر و خوشذوق که کارهای مهم و ارزشمندی در سینما و حتی تلویزیون از خود به جای گذاشته است. اما در سالهای تازه یا خواسته و یا ناخواسته در ریل فرد دیگر افتاده و نتوانسته قدمهای بلند و موفق خود را تکرار کند.
سالِ قبل می بود که «استاد» را سپس از زمانها در مقام تهیهکننده به جشنواره فیلم فجر آورد؛ فیلمی که پرچم «میتو» را بلند کرده می بود و با حسن معجونی تلاش داشت دقت مخاطبان را به خودش جلب کند که این اتفاق نیفتاد. در روزهایی که تعداد بسیاری چشم به راه بودند بالأخره سرانجامِ «رعد و برق» در آنتن تلویزیون ببینند.
سریالی که بین دعوای مدیران شبکه ۵ و بهروز افخمی بر سر ضمانت و پخش، نهایتاً به شبکه یک سیما رسید. اما موقعی که زیاد از ماجرای سیلهای ویرانگر در شمال، جنوب و غرب سرزمین قبل می بود. در حالیکه قرار می بود این سریال بعد از گذشت چند ماه از آن جوادث به کنداکتور برسد تا مخاطب در همان حال و هوا بتواند با تاثییر ربط برقرار کند.
اینجا تعداد بسیاری فقط بهروز افخمی را تقصیر کار دانستند اما احتمالا در وهله اول عدم نظارت بر ساخت سریالهایی که زیرنظر صداوسیما و بودجه این سازمان ساخته میبشود تقصیر کار باشد. ناگفته نماند که ابراز این چنین بدعهدیهایی در تشکیل سریالهای تلویزیونی مسوبق به سابقه است.
هنگامی سریال روی آنتن رفت دیگر مشکل فقط طویل شدن زمان ساخت نبوده است؛ بلکه به علت سبک و شیوه خاص ساخت آن موفق نشد با مخاطب خود همذاتپنداری کند. بهروز افخمی میاو گفت «رعد و برق» میخواهد یک سریال حادثهای با مایههای کمیک باشد اما نه حادثهای می بود و نه کمیک و نه حتی همانند به یک سریال استاندارد تلویزیونی.
یک مسئلهای هم بینِ کارهای تازه افخمی میتوان اشکار کرد دیگر مخاطب برایش مهم نیست. نه این اتفاق را میتوان در فیلمها و سریالهایش دید و نه «نقد سینما» که در قبل اجرای آن را برعهده داشت و نه این روزها با «هفت» که همانندِ سال قبل مجدد روی آنتن شبکه نمایش است.
او پیشترها در مهرماه ۱۳۹۴ تا خردادماه ۱۳۹۵ هم توانایی اجرای برنامه «هفت» را داشت. او هر بار این ادعا را دارد که با «هفت» میآید و تصمیمِ نجات سینمای ایران را دارد اما نه تنها نجاتی اتفاق نمیافتد بلکه جستی میآید و جستی میرود!
یک وقتی قرار می بود برنامههای سینمایی و هنری روی آنتن تلویزیون هم محتوا داشته باشند و هم چالش تشکیل کنند. یقیناً همیشه چالش به معنیِ حاشیهسازی و حاشیهپراکنی نیست. بلکه چالش یا همان جریانسازی فرهنگی که برنامه ساخته میبشود تا این چنین اتفاقی را رقم بزند. وگرنه بودن یا نبودنِ این چنین برنامههایی چه منفعتای دارد.
چه مقدار «نقد سینما» و «هفت» جاری توانسته این چنین جریانسازی را تشکیل کند؟ اصلاً بودن یا نبودنِ برنامههایی همانند «چاووش» و «شبهای هنر» و از این دست برنامهها چه تفاوتی دارد؟ احتمالا برنامهسازان و سریالسازانِ جاری نمیدانند چرا سریال و برنامه ساخته میبشود و رسالتشان کجاست؟
وقتی مجید مجیدی فیلم «بدوک» را میساخت که به واسطه ساخت این فیلم تعداد بسیاری از حقایق روشن شد و برخی از مسئولانِ زمان استان سیستان و بلوچستان را تحول داد. یا برنامهای فوتبالی یا او گفتوگومحور ساخته میشد در بینِ چالشها حقیقت هایی را روشن میکرد. چون آگاهیسازی، خبررسانی و شفافیت جزئی از رسالت برنامهسازان و سریالسازان است.
قرار می بود برنامه «هفت» یا برخی برنامههای سینمایی هم جریانسازی فرهنگی و هنری تشکیل کنند، مشکلات و نقاط ضعف را نقل کنند و حتی راهکارهایی را برای اصلاح این مسیر گفتن کند اما با این برنامه جاری نه تنها این چنین اتفاقی رقم نمیخورد بلکه درمورد سینما اساساً دغدغهای نقل نمیبشود.
حرف های میشد تغییراتی در «هفت» تازه رقم خورده اما تحول محسوسی هم در این سری دیده نمیبشود. اتفاقاً احتمالا بتوان او گفت که روال نزولی و یا یک حرکت رو به عقب هم میتوان به آن اطلاق کرد. خصوصاً در قسمت میز نقد این مشکلات زیاد تر هم دیده میبشود که به شکل زنده روی آنتن میرود و یک فاجعه به همه معناست.
احتمالا بیشترین انتقادات هم به این قسمت باشد مخصوصاً شبی که درمورد فیلم «پالایشگاه» مهرداد خوشبخت او گفت و گو میشد که همانند به نقد و او گفت و گو درمورد سینما نبوده است. واقعاً دستاورد این میز نقد و برخی از مباحثی که در برنامههای سینمایی چند سال تازه نقل میبشود برای مخاطب چه بوده و چه هست؟
حتماً آقای افخمی میدانند که هزینه آنتن چه مقدار بالاست و هر روز هم زیاد تر میبشود؛ حتماً میدانند برای ساخت برنامه و سریال و فیلم امروز چه بهایی پرداخت میبشود؛ عاقبتِ «رعد و برق» را که دیدیم امیدواریم عاقبت «هفت» به عاقبت این سریال دچار نشود و این چنین «صبح اعدام» هم متفاوت از کارهای چند سال تازه شما باشد.
انتهای مطلب/
منبع