به نقل از خبرنگار فرهنگی ، سریال «ترور» با فیلمنامه آرش قادری، یک محور مهم و مهم دارد که برگرفته از ماجرای واقعی ترور نافرجام حاج قاسم سلیمانی در کرمان است. سرویسهای عبری ـ عربی در سال ۹۸ تصمیم ترور ایشان را داشتند که این نقشه با درایت نیروهای امنیتی ایران و در چند عملیات پیچیده، ناکام ماند.
حجتالاسلام حسین طائب، رئیس زمان سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تشریح ماجرا حرف های می بود: «در این طراحی قرار می بود تیم تروریستی وابسته و اجیرشده با ورود به سرزمین در ایام فاطمیه(ع)، محلی در جوار حسینیه مرحوم پدر سردار سلیمانی را خریداری کرده و با استقرار در آن ۳۵۰ تا ۵۰۰ کیلو مواد منفجره را تهیه و از طریق تشکیل کانال زیر حسینیه قرار دهند تا وقتی که این سردار گرامی بهرسم همهساله در ایام تاسوعا و عاشورا در این حسینیه و در جمع عزاداران حسینی وجود مییابد، آن را منفجر کنند، اما بهفضل الهی بهرغم برنامهریزی چندساله به سد هوشمندی و هوشیاری فرزندان ملت ایران برخورد و قبل از عمل در تور اطلاعاتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرار گرفتند.»
از نظر دراماتیک، طراحی چندلایه برای ترور سردار سلیمانی و سلسله کوششهای داخلی جهت خنثیسازی آن، انطباقی کامل با آثار جاسوسی ـ پلیسی ـ امنیتی دارد. سازندگان «ترور» برای روایت تصویری این ماجرای مهم، به ایده مرکزی شاخ و برگ دادهاند که به گمان زیادً قسمتهایی از آن بهاقتضای درام، از تخیّل فیلمساز میآید.
این شیوه، امری متداول در ساخت آثار این ژانر است که برای مثالً برخی طعمهها در روبه رو پول یا اغواگریهای زنان جاسوس، به دام میافتند؛ هرچند در حقیقت هم زیاد تر این چنین بوده است. «ترور» نیز از ابزارهای ملزوم برای جذابیت درام منفعتای خوب برده که نمود آن در قصه فرهاد قائمیان و نانت تومه (بازیگر مسیحی ـ آشوری کشورمان) تجلی یافته است.
وجه پررنگ «ترور» تقابل نیروهای امنیتی کشورمان با سرویسهای جاسوسی است که از همان تکه اول سهم بسزایی در داستان داشته است. سازندگان بهخوبی فهمید بودهاند اگر شرح یک ماجرای واقعی، فقطً در قالب دیالوگ باشد، مخاطب کل سریال را بعد میزند، به این علت مقدار اکشن سریال بالاست و قسمت بسیاری از منظور «ترور» در قالب سکانسهای مهیج و نفسگیر منتقل میبشود، در همین اثنی پرده از حقیقتهایی چون تلاش بیوقفه اسرائیل برای ضربه به ایران برداشته میبشود.
داستان سریال «ترور» اکنون به آنجا رسیده است که تروریستها در حال تجهیز خانهای در جوار حسینیهاند تا بهمحض وجود سردار سلیمانی، نقشه خود را عملی کنند. این تصمیم، خود واجد شوق ناشی از حس نگرانی است که با کارگردانی منطقی و مبتنی بر قاعده ژانر، به مخاطب منتقل میبشود.
«ترور» از خمیرمایههای ساختاری و روایی منفعت گیری کامل جهت گفتن اصل سخن برده است و آن شرح عینی این نوشته است که؛ چرا دشمن و در رأس آنها اسرائیل از حاج قاسم سلیمانی هراس داشت؟ چرا همه تلاش آنها معطوف به ترور ایشان در خاک ایران یا سوریه می بود؟ بعد از شهادت سردار سلیمانی، طیف عادی جامعه نیز بهتر پی به قضیه برد و از این رو می بود که مراسم تشییع او تبدیل به صحنهای ماندگار در تاریخ شد.
اکنون «ترور» بهشکل مصداقی، گوشهای دیگر از اهمیت سردار سلیمانی را واکاوی کرده است و از زبان دشمن این حقیقت را عیان میکند که او چون سدّی محکم، برابر دستدرازی آنها ایستاد و محور مقاومت شد. «ترور» در قالب یک تاثییر سرگرمکننده این مهم را گوشزد میکند که اگر درایت و مجاهدت فرماندهای چون سردار سلیمانی نمیمی بود، اسرائیل و داعش منطقه را به آشوب میکشاندند و امنیت ایران به تاراج میرفت.
«ترور» اما به خود سوژه نزدیک نمیبشود و شمایل حاج قاسم سلیمانی یا در انتهای قاب است و یا دوست و دشمن از او میگویند، این روشای پسندیده برای اولین روایت تصویری از حاج قاسم است که بهجای ترسیم پرتره او، اثرگذاریاش در سریال ساری و جاری است، چه جایی که مأمور ارشد موساد توضیح میدهد چرا باید نقشه ترور سردار سلیمانی عملی بشود و چه هنگامی مأموران امنیتی ایران با نگرانی، جان خود را کف دست میگیرند تا «حاجی» ترور نشود.
سکانسهای وجود او بین مدافعان حرم نیز مؤید مقدار محبوبیت و فرماندهی حاج قاسم بر دل آنهاست و این مفهوم، بهزیبایی منتقل شده است، در همین فصل نیز مخاطب پی میبرد که سرویسهای خارجی در سوریه نیز جستوجو ترور ایشان بودهاند.
طبعاً یکی از ملزومات نزدیک شدن آثار نمایشی به شخصیتهای ممتاز، تأمل، گذر زمان و عبور از آزمون و خطاها است. «ترور» حکم باز شدن مسیری بیپایان را دارد و آثار بعدی میتوانند بر پایه یک توانایی آزمودهشده، گوشههایی دیگر از زندگی پر فراز و نشیب حاج قاسم سلیمانی را قاب بگیرند، فعلاً روش روبه رو «ترور» با حاج قاسم سلیمانی یادآور شعر معروف مولاناست که فرمود: «خوشتر آن باشد که سرّ دلبران، حرف های آید در حدیث دیگران».
انتهای مطلب/+
منبع