چرا مخاطب «زیرخاکی» دوست دارد، «هفت سر اژدها» نه؟!_خبرخوان

علی باقری
7 Min Read


به گزارش خبرخوان

به گزارش خبرنگار فرهنگی ، امسال به علت اغاز ماه مبارک رمضان، سریال‌های تازه تلویزیون که برای نوروز آماده شده بودند سریعتر به آنتن رسیدند. این بار یقیناً نمی‌توان نامش را رقابت گذاشت که فقط «زیرخاکی۴» است که می‌توان دنبالش کرد. سریالی که تا این مدت هم مورد استقبال مردم است. 

در حالی‌که با دقت به سابقه ابوالقاسم طالبی و پروپاگاندای شگفت و غریب درمورد «هفت سر اژدها» انتظار می‌رفت سریال مخاطب‌پسندتری را ناظر باشیم اما تا بحال این اتفاق نیفتاده است. این ضعف و انتقاد تنها از سویِ اصحاب رسانه نقل نمی‌شود بلکه در بینِ نظرات کاربران شبکه‌های اجتماعی، وایرالِ گاف‌های صحنه‌ای این سریال و انتقاد به دیالوگ‌های آماتورگونه بازیگران و زیاد از موارد دیگر کاملاً مشهود است. تا الان که جوّ و فضا مشخص می کند «هفت سر اژدها» نتوانسته تا الان آن‌طور که باید و احتمالا اقبالی داشته باشد.

اما «زیرخاکی» سپس از مدتی با فصل چهارم به آنتن رسید و این سریال تا این مدت کار می‌کند و جواب می‌دهد؛ این اتفاق برای زیرخاکی شگفت است، اما چرا؟ احتمالا بگویید زیاد مجموعه‌های چندفصلی بوده که اتفاقاً فصل‌ به فصل بهتر هم شده‌اند، در همین تلویزیون خودمان، برای مثالً پایتخت! اما خب زیرخاکی با همه‌ی موفق‌های چندفصلی یک تفاوت عمده دارد. آن‌ها کلی خرده‌روایت دارند و یقیناً کاراکترهایی که بار جذابیت را بین خودشان توزیع می‌کنند، اما زیرخاکی در خلوت‌ترین شکل ممکن، بدون آن که زیاد بار داستانش را از روی شانه‌های فریبرز بردارد، دلنشین است و شوخی‌هایش کار می‌کند.

زیرخاکی بدون تعارف‌های مرسوم، می‌تواند یک مثال نقض باشد. نیازی نیست کنار نقیِ داستانت ارسطو باشد، رحمت باشد، اوس موسی و حتی بهبود، در زیرخاکی نهایتاً یک پری در کنار فریبرز وجود دارد، اما داستان حرکت دارد و کار اصطلاحا درآمده، چطور امکان پذیر؟ جلیل سامان دقیقا چه کرده؟

موقعیتت را بساز، بالاخره گل خواهی زد!

ماجرا از این قرار است که «زیرخاکی» مملوء از موقعیت‌های خلاقانه است، طراحی فیلمنامه طوری‌ست که خودِ موقعیت عامل پیش‌برنده است؛ الگوی موقعیت اشتباهی و همنشینی آن موقعیت با بلاهت فریبرز، هر بار مخاطب را بازی می‌گیرد و اتفاقاً خلق خنده هم می‌کند. به موقعیت قولهای فریبرز در روستا نگاه کنید، آن‌قدر خودِ موقعیت دلنشین است که هر چه به آن اضافه می‌شود(همانند بازی پژمان) قیمت افزوده است، همین ماجرا در سرقت از بانک هم اتفاق می‌افتد.

یک گروهک سیاسی، فکر فریبرز از ورود به عرصه سینما و سپس به دردسر افتادنش. لحنی که کاملاً پارودی است و موقعیتی که چون ایده بکر دارد، جواب می‌دهد. دلنشین اینجاست که جلیل سامان لابه‌لای ایده‌های خلاقانه‌اش بعضی اوقات برگ آس هم رو می‌کند، آن سکانس تخمه شکستن بهراد خرازی، هم اینستاگرام‌پسند می بود، چون کنایه داشت. هم ایده کلا بامزه می بود و هم از بهراد خرازی رونمایی شده می بود، سپس سال‌ها غیبت، تلاقی سه عنصر کار امد! همین‌قدر مملو و انباشته.

بازار گرفتن گاف در توئیتر داغِ داغ است!

در حالی‌که بازار توئیتر برای گرفتن گاف‌های صحنه‌ای، آکسسوار و قسمت‌های دیگر در صحنه سریال‌ها و فیلم‌ها داغ است. تا بحال بیشترین گاف را «هفت سر اژدها» ابوالقاسم طالبی به خودش تعلق می‌دهد.چرا که این روزها هر اکانت توئیتری به مثابه یک منتقد سخت‌گیر در هر لحظه می‌توانند یک تاثییر هنری را زیر تیغ ببرند! کافی‌ است کوچک‌ترین اشتباهی رخ دهد تا دمار از تاثییر و صاحب تاثییر دربیاورند. اکنون فکر کنید شما مجموعه‌ای ساختی که در دوره فرد دیگر می‌گذرد! دهه شصت و عناصرش را همه‌ی ملت از بَر می باشند، بس که در این سال‌ها به میانجی شبکه‌های اجتماعی، آیتم‌های آن دهه بازنشر شده، اکنون در این چنین فضایی زیرخاکی و جلیل سامان در همه نماها طوری حرکت کرده‌اند که هم دلرباست و هم غلط ندارد و در عین حال و مهم‌تر از هر چیز چیده شده و تصنعی به نظر نمی‌رسد. این یعنی خودِ دهه شصت، همانند آن سکانس کبابی سه نفره خانواده فریبرز، انگار سوار ماشین زمان شده بودیم و واقعا به قبل‌تر رفتیم!

در سایت خبری خبرخوان آخرین اخبارحوادث,سیاسی,فرهنگ وهنر,اقتصاد و تکنولوژی,دفاعی,ورزشی,ایران,جهان را بخوانید.

پینگ‌پنگ جانانه صامتی و جمشیدی

تقریباً از اواسط امسال می بود که حس می‌شد، پژمان احتمالا مقداری به تکرار افتاده، اما انگار جلیل سامان دست مخاطب را درمورد پژمان جمشیدی کاملا خوانده و اکنون می‌شود او گفت که او با «زیرخاکی۴» ری‌برندینگ شده است. از آن طرف ژاله صامتی هم به شکل دیوانه‌واری همپای پژمان، پینگ‌پنگی خلق کرده که به لطف متن لطیف و پر از مهر سریال، دلبری می‌کند. عاشقانه‌های ساده و ملموس بین فریبرز و پری، حتی در شکل پرورش فرزندی که دارند، زیاد راحت و بی‌تکلف و صمیمی یادآور سبکی از زندگی است که این روزها لا‌به‌لای شتاب و عصبیت روزمره گم شده. زیرخاکیِ۴ با این کیفیت بازیگری و با موقعیت‌های بکر انگار میخ خودش را تا اینجا محکم کوبیده است.

باید چشم به راه بمانیم و ببینیم در ادامه سریال شبکه سه و دو می‌توانند با زیرخاکی شبکه یک رقابتی داشته باشند یا کماکان ناظر آن باشیم عمده مخاطبان (به ظنّ کامنت‌ها و نظرات در فضای‌مجازی) از افطار تا زمانِ تماشای «زیرخاکی» را به دیدنِ سریال‌های قدیمی رمضانی که شبکه آی‌فیلم روی آنتن می‌برد تعلق دهند؟ یقیناً باید تکه‌های بیشتری از سریال‌های تازه روی آنتن بروند تا از ابعاد گوناگون دیگر بتوان آنها را مورد برسی قرار داد.

انتهای مطلب/

دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکار

اخبار تکنولوژی

اخبار اقتصادی

اخبار فرهنگ وهنر

اخبار تکنولوژی

اخبار سلامتی



منبع

Share This Article