به گزارش خبرخوان
به گزارش خبرنگار فرهنگی ، علی ضیاء به گفتن مجری شناخته شده تلویزیون از سال ۱۳۸۸ با اجرای برنامهای در شبکه سه کار خودش را اغاز کرد. “ویتامین۳″، “بعضیا” و چندین دفعه اختصاصیهای تحویل سال را اجرا کرد تا نهایتاً با “فرمول یک” به اوج خود رسید.
او تا ۱۴۰۰ در تلویزیون برنامه اجرا میکرد و در طول این سالها برنامههای او با حواشی بسیاری همراه میشد؛ از کنایهها و طعنههای او به مسئولان تا شوخیهای سطحی و دمدستی! اما مدام در بینِ سخن بگوییدهایش یک مسئلهای نهفته می بود «من فرزند تلویزیونم و هیچزمان دوست نداشتم به هر قیمتی هر کاری را انجام دهم».
اما از وقتی که علی ضیاء با برنامه «با ضیاء» به یوتیوب آمده او گفتوگوهایش با چند بازیگر زن از مستانه مهاجر تا پریوش نظریه و الهام پاوهنژاد به جز چند تیکه وایرالی، سرمنزل او گفتوگوها به اتفاق محتوایی و عمیقی نمیرسد.
یقیناً در تعداد بسیاری از اختصاصی برنامههایی که علی ضیاء آنها را اجرا میکرد مدام به جستوجو انداختن تیکهها و به دست آوردن جملاتی از میهمانان برنامه می بود که به نحوی در فضایمجازی دیده شود، دقیقاً ناموافق مواردی که قبلاً روی آنتن زنده تلویزیون حرف های می بود که نمیخواهد به هر قیمتی دیده شود. ویدئویی که اخیراً در فضای مجازی و پلتفرم یوتیوب دست به دست میشود مُهر تأییدی براین مدعا که اتفاقاً ضیاء به جستوجو دیده شدن است و از قاب تلویزیون برای رسیدن به این نوشته منفعت گیری کرده است.
چون در پلتفرم یوتیوب و برنامه نوروزی ضیاء این نوشته زیاد برجستهتر و حتی مبتذلتر دیده میشود، ویدئویی از خواننده نوجوان رپ به نام «آشنا» در اختصاصی برنامه تحویل سال «با ضیاء» که به شدت سر و صدا به پا کرده عکس العملهای منفی درپی داشته است.
اکنون فارغ از این که منفعت گیری از اینگونه چهرهها در برنامهای نوروزی و خانوادگی صحیح است یا خیر؛ روی نقد ما به برنامه تحویل سال «با ضیاء» فقطً دعوت کردن و او مباحثه با رپر نوجوان نیست؛ بلکه همراهی و عادیسازی ابتذال توسط آقای مجری حرکتِ قابل تأمل و یقیناً تعمدی است که به نوعی کانون خانواده یا همان مخاطبان برنامه را مقصد گرفته آن هم وقتی که مخاطبان به واسطه جایگاهی که ضیاء در قاب برنامههای تلویزیونی داشته با مطمعن برنامه را جستوجو میکردند.
اینجاست که مجدد کاملاً شفاف کارکرد «ضیاء» مشخص می کند پای سخن خود نیست و تنها به دیده شدن به هرقیمتی فکر میکند و با مقداری ریزبینی در قبل او میبینیم که اتفاقاً این چنین رفتاری در وی نهادینه بوده و مدام به دنبالش رفته است.
احتمالا مجری اسبق تلویزیون با دیدنِ این یادداشت با خودش بگوید ساخت برنامه در فضایمجازی بلامانع است و برخی از مجریان کوچکرده از قاب تلویزیون هم وقتی این کار را انجام دادهاند! همانند رضا رشیدپور با برنامه «دید در شب» که در پلتفرم یوتیوب بوده!
مسئلهای که در نگاه اول احتمالا منطقی به نظر برسد؛ اما نباید فراموش کنیم که رشیدپور و تعدادی فرد دیگر از افراد که کاری شبیه انجام دادهاند، دقت به چارچوبهای عرفی و شرعی یا به طور کلی فرهنگی عمومی کشورمان را مورد نظر داشتند و اتفاقاً رشیدپور برای برنامه تازه خود در شبکه نمایشخانگی (ساعت صفر) به سازمان تنظیم و مقررات صوت و عکس فراگیر در فضایمجازی مراجعه کرده و خواست مجوز کرده که این حرکت از سمتِ او نشاندهنده پایبندی به اخلاقیات و احترام به مطمعن مخاطبانش بوده.
بههرحال ملزوم است ضیاء درنظر داشته باشد که رشیدپور و علیخانی هم که این روزها در تلویزیون نیستند و برنامه ندارند هر دو سابقه کار در شبکه نمایشخانگی و فضایمجازی را دارند اما اعتبار و سابقه کاریشان در تلویزیون را فدایِ دیده شدن به هر قیمتی حتی به عادی سازی ابتذال، نکردند و اصطلاحاً درآمدزایی نمیکنند.
هرچند همه میدانیم در ایننوع برنامهها پول همیشه مهم بوده و هست و نمیتوان به هیچوجه درآمدزایی را تکذیب کرد، اما به قیمتِ عادیسازی ابتذال؟! فردی که سالها به واسطه آنتن تلویزیون جمهوری اسلامی به شهرت رسیده و امروز اسیر و اجیرِ فضای وایرالی شده به نوعی به مطمعن مخاطبانش خیانت کرده است و باید درنظر داشته باشد که نشانه گرفتن فرهنگ کشورمان نهایتاً به زیان حذف شدن خودش منجر میشود که اتفاقاً مثالهایی در این عرصه وجود دارد.
با نگاهی به چینشِ برنامه موردنظر تحویل سال ضیاء و سؤالات و طراحی مصاحبه از میهمانان، هیچچیزی جز تجاوز به حریم روابط انسانی در بینِ آنها اشکار نمیشود. نه از آگاهیبخشی خانوادهها نسبت به وضع حاضر جامعه خبری است و نه این که سازندگان برنامه میتوانند پشتِ این عبارت نهان شوند که جامعه نیازمند اینگونه برنامهها است چون نیاز به فهمیدن نسل تازه وجود دارد.
ناگفته نماند که گاهاً در بین سابقه و کارنامه مجریان کوچکرده و کنار گذاشته شده از تلویزیون و رسانههای رسمی میتوان اینگونه پلشتیها را به عینه دید. روزی مجریای که «جشن رمضان» در تلویزیون اجرا میکرد به علت رفتارهای خارج از عرف و نامتعارف کنار گذاشته میشود و به استیجهای خاص، میهمانیهای شبانه و اجرا در کافیشاپها روی میآورد که در دنیای آنها اجرای برنامه در کافیشاپ به نوعی مرگ دنیای حرفهای آنهاست.
مجری فرد دیگر هم همچون علی ضیاء در میدانی قرار میگیرد که به بیاخلاقی در ارتباطات دختر و پسری رسمیت بدهد و با این چنین مصاحبههای باسمهای شاخصهای هنری را هم به لجن میکشد و جز روی برگرداندن مخاطبان و افت محبوبیت آنها در سطح جامعه آوردهای برایش ندارد.
اما اکنون بد نیست از خود این برنامه و اجرا کننده آن مقداری فاصله بگیریم و به مسئله مهمتری بپردازیم چون احتمالا اینجا ملزوم است مدیران وابسته در رسانههای رسمی در ریلگذاری تازه معارفه چهرههای مستعد و تازهواردها به این نکات دقت کنند و به هر فردی اجازه بزرگ شدن در رسانه را ندهند که روزی بخواهند روبه رو عقاید و باورهایی که سالها در رسانههای رسمی فریادش زدند بایستند.
یقیناً با نگاهی به این برنامه در فضایمجازی و تبلیغاتی هم که لا به لای آن وجود دارد، میتوان به این مسئله پی برد؛ تقابل با باورها، عادیسازی ابتذال و دور شدن از اصالت اجرا به قیمت درآوردن پول و همسو شدن با اندوختهگذاری است که فقط به درآمدِ خودشان در برنامهای پرمخاطب میاندیشند که میطلبد اسپانسرها و آگهیدهندهها اینبار دقیقتر به مسئولیت اجتماعی خود مقداری زیاد تر بیاندیشند.
اسپانسرهایی که برایشان فرهنگ و ترقی فرهنگ یا حقوق مخاطب انگارً اهمیتی ندارد و حتی بعضاً به برنامه شبکههای معاند در ماهواره هم این تبلیغات را خواهند داد.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکار
منبع