به گزارش خبرخوان
به گزارش خبرنگار فرهنگی ؛ در مباحث مرتبط با مدیریت رسانه، ستارهها نقش مهمی در جذب مخاطب ایفا میکنند. در واقع ستارههای زاده شده توسط تلویزیون و یا سینما خود به ابزاری تکذیب ناپذیر برای بازاریابی محصولات رسانهای و بازایابی محصولات دیگر در رسانه تبدیل شدهاند. انتخاب بازیگران برای معارفه محصولات گوناگون و این چنین انتخاب چهرهها به منظور فروش بهتر و زیاد تر فیلمهای سینمایی مشخص می کند که ستارهها نقش تکذیب ناپذیری در ربط با مخاطبان دارند. امروزه اما نمیتوان ستارهها را به چهرههای سینمایی محدود کرد؛ دیگر لزوما بازیگران خوش چهره و قدبلند ستاره محسوب نمیشوند؛ اکنون شخصیتهای کارتونی و یا عروسکی هم میتوانند به گفتن ستارههای تلویزیونی و یا سینمایی نقل شوند.
ستارههای عروسکی از دو جنبه برای مخاطبان دلنشین و شیرین می باشند: ابتدا آنکه علیرغم این که یک شیء می باشند اما امکان بازنمایی زندگی دارند و دیگر آنکه تخیل را برای تماشاگر ممکن میسازند. مدرسه موشها و کلاه قرمزی به گفتن دو الگوی موفق در محصولات عروسکی این دو ویژگی را دارا بودند که هنگامی هم که محصولات بازی و سرگرمی آنها در سالهای تازه به بازار آمدند، تخیل و زندگی را به خریدار هدیه میدادند.
در سطح جهانی ستارههای عروسکی مختلفی متولد شدند؛ از کوششهای بیل برد تا مجموعه ماپت و جیم هنسون. در تلویزیون ایران نیز تجارب مختلفی در خلق عروسکها صورت گرفت؛ مدرسه موشها، کلاه قرمزی و پسرخاله، الوالو من جوجوام، دزد عروسکها و خونه مادر بزرگه از جمله این کوششها می بود اما احتمالا کمتر مجموعهای به اندازه کلاه قرمزی توانست پیروزی بین نسلی اشکار کند و اقبال آن در طول چند سال تداوم داشته باشد.
کلاه قرمزی در سه دهه توانست با کودکان و نوجوانان ربط بگیرد؛ در دهه ۷۰ با «کلاه قرمزی و پسرخاله»، با «کلاه قرمزی و سروناز» در ابتدای دهه ۸۰ و در ابتدای دهه ۹۰ با «کلاه قرمزی و سروناز». اما تداوم اقبال مخاطب به کلاه قرمزی عامل فرد دیگر داشت و آن مجموعههای تلویزیونی می بود. با اضافه شدن شخصیتهای تازه عروسکی، اگرچه نقش شخصیت «کلاه قرمزی» کمتر شد اما آن مجموعه به محوریت ایرج طهماسب، توانست جای خود را در بین مخاطبانی که پیشتر ارتباطی با فیلمهای سینمایی کلاه قرمزی نداشتند، باز کند.
در پژوهشی که با مقصد مطالعه مقدار محبوبیت کلاه قرمزی در بین مخاطبان صورت گرفته، ۷/۵۷درصد از جستوجو کنندگان برنامههای تلویزیونی حرف هایاند که مجموعه کلاه قرمزی را با علاقه جستوجو میکردهاند و ۳۸ درصد نیز برخی از تکههای آن را دیدهاند. از نظر جستوجو کنندگان برنامههای تلویزیونی آنچه که در خصوص کلاه قرمزی دقت آنها را جلب کرده، در وهله اول داستان و متن دلنشین بوده و سپس هنر صداپیشگان.
آنچه که از این آمار به دست میآید این است که مجموعه کلاه قرمزی حتی با وجود اضافه شدن شخصیتهای تازه و کمرنگ شدن خودِ شخصیت کلاه قرمزی، به اندوختهای تکذیب ناپذیر برای تلویزیون تبدیل شده می بود اما کش و قوسهای حوالی تصمیمات برگشت آن به تلویزیون جهت شد که این اندوخته با محوریت ایرج طهماسب از تلویزیون به پخش خانگی برود.
مهاجرت ایرج طهماسب به پلتفرمهای VOD اگرچه تلخ می بود اما یک نتیجه مهم داشت و آن توانایی حس جای خالی کلاه قرمزی در تلویزیون هم برای مخاطب و هم برای تصمیمگیران می بود. چه بسا خود طهماسب هم از این حالت رضایت نداشت چون موفق نشد همراهی گسترده مخاطبان را توانایی کند. اگر نگاهی داشته باشیم به توانایی رابطه مخاطبان با دو مجموعه «کلاه قرمزی» و «مهمونی» داشته باشیم به این نتیجه میرسیم که مجموعه «مهمونی» اگرچه توانست در برهههای خاص وقتی کاربران شبکههای اجتماعی را با خود همراه سازد اما موفق نشد به اثری ماندگار در اذهان همچون «کلاه قرمزی» تبدیل شود.
سرانجام ایرج طهماسب و تیم «مهمونی» به تلویزیون بازگشتند. خبری که نویدبخش یک تصمیم درست در برگشت و نگه داری اندوختههای زاده شده در تلویزیون است. پخش «مهمونی» از تلویزیون اگرچه بدون وجود شخصیت «کلاه قرمزی» و «پسرخاله» است و این نوشته تا حدی از شیرینی این برگشت کم کرده اما همانطور که حرف های شد، آنقدر شخصیتهای اضافه شده به مجموعه «کلاه قرمزی» و «مهمونی» همچون آقوی همساده، فامیل دور، بچه، پشه و… در بین مخاطبان نفوذ کردهاند که حذف شخصیت «کلاه قرمزی» صدمه چندانی به همراه نداشته باشد.
اما این برگشت و وجود نیازمند یک دقت جدی به بازاریابی است. با وجود گذشت چند روز از برپایی «مهمونی» در تلویزیون، تا این مدت خبری از موج خبری وجود این برنامه و ایرج طهماسب در تلویزیون نیست و احتمالا تعداد مقداری از مخاطبان تلویزیون از این برگشت خبر داشته باشند. تا این مدت هیچ بخشی از این مجموعه در شبکههای اجتماعی فراگیر (وایرال) نشده و عملا مخاطبان شبکههای اجتماعی همچون اینستاگرام، نتوانستهاند از این برگشت خبردار شوند.
برنامه «مهمونی» که این روزها با گفتن «مهمانی» از شبکه نسیم پخش میشود با همه نقاط ضعف و قوتش از یک تصمیم صحیح خبر میدهد که در صورت تداوم در دراز زمان میتواند برای صداوسیما روال خلق و نگه داری مخاطب را به صورتی صحیح فراهم کند. ایرج طهماسب و عروسکهای دور و برش، ستارههای تلویزیون بودند و امروز تلویزیون آنها را به گفتن اندوخته نگاه میکند و میداند اگرچه قابل مدیریت می باشند اما نباید به مثابه رابطه ارباب و رعیتی با آنها برخورد کرد و این صحیحترین روش در نگه داری ستارهها است.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکار
منبع