به گزارش خبرخوان
به گزارش خبرنگار فرهنگی ، مجموعه مستند ۳ قسمتی «ریشهخوانی» به کارگردانی هادی آفریده و تهیهکنندگی روشنک حاجی حسین اهرابی، اثری متفاوت با رویکرد ایرانشناسی است که از شبکه مستند سیما پخش شد.
این مستند جغرافیای زیبای ایران را به عکس کشیده و ضمن گفتن اثرات مهاجرت معکوس در روستاهای دورافتاده، تلاش میکند تا نشان بدهد که این روستاها هم چنان جای مناسبی برای زندگی می باشند و میتوانند سودآوری داشته باشند.
آفریده در او مباحثه با خبرنگار تسنیم درمورد تشکیل این تاثییر گفت: مستند “ریشه خوانی” درمورد مقولهای است که در دهه ۹۰ شمسی مرسوم شد و آنهم «مهاجرت معکوس» است. به طور کلی، هنگامی در منطقهای گردشگری رونق میگیرد، عدهای از بومیان آن منطقه که پیشتر به شهرها مهاجرت کردند، به واسطه رونق اقتصادی توریسم مجدد به زادگاه خود باز میگردند و از این طریق مهاجرت معکوس شکل میگیرد.
وی ضمن معارفه افرادی که در این مستند سراغشان رفته است، او گفت: کاراکترهای مهم مستند ما افرادیاند که مهاجرت معکوس کردند؛ عمده آنها نیز جوانانی می باشند که برای ادامه زندگی قید وجود در شهر را زده و به روستای آبا و اجدادی خود بازگشتند.
این مستندساز با اشاره به تنوع منحصر به فرد جاذبههای طبیعی در ایران او گفت: در این مستند روستاهایی را نشان میدهیم که از نظر گردشگری در ردههای نخست دنیا قرار دارند و ظرفیتهای زیاد گستردهای برای پذیرفتن گردشگر و ارزآوری در آن وجود دارد.
آفریده به بازآفرینی فرهنگ روستانشینی در این مستند اشاره کرد و او گفت: تشکیل هماهنگی فرهنگی و تاریخی به جذب گردشگر در سطوح ملی و بینالمللی پشتیبانی میکند و روستاهای خالی از سکنه را احیا خواهد کرد. نخستین نتیجه مثبت این نوشته، تشکیل محصولات کشاورزی، صنایعدستی و رونق گردشگری برای ساکنین محلی و تشکیل اشتغال گوناگون است.
کارگردان مستند “ریشهخوانی” درمورد انتخاب نام مستند گفت و او گفت: احتمالا بتوان او گفت که مستند دو لایه دارد؛ یک لایه نمایش نوشته مهاجرت معکوس و جاذبههای گردشگری ایران است، اما در لایه زیرین فیلم تلاش کردیم سری به ریشهها و خرده فرهنگهای نهادینهشده در بین مردم آن منطقه بزنیم. انتخاب نام «ریشهخوانی» برای این مستند نیز به همین علت صورت گرفته است.
آفریده درمورد یکی از چالشهای اساسی در ساخت این مستند او گفت: یکی از مشکلات اساسی ما جلب مطمعن افراد برای وجود در روبه رو دوربین می بود. در برخی موضوعات، نوع نگاه مردم به تلویزیون تحول کرده و مطمعن کمتری به آن میکنند. یقیناً معتقدم که روال جلب مطمعن سوژهها بستگی به ارتباطات شخصی کارگردان و تیم تشکیل مستند با سوژهها دارد.
او در جواب به برخی اظهارنظرهای فعالان محیط زیست مبنی بر این که وجود گردشگر میتواند طبیعت آنجا را از بین ببرد، او گفت: این نوشته به مدیریت کلان و سیاستهای فرهنگی یک سرزمین برمیگردد. برای مثال، کشورهایی همانند ترکیه که اقتصاد گردشگرمحور دارند، ورود گردشگر را به هیچ وجه محدود نمیکنند، بلکه صنعت توریسم در کشورشان را «فرهنگسازی» میکنند. منِ مستندساز که سالهاست در مناطق گوناگون ایران میگردم، مدیریت گردشگری را در جایی ندیدم و احتمالا به همین علت است که فعالان محیط زیستی اظهار نگرانی میکنند.
وی خاطرنشان کرد: یقیناً موارد استثنا همانند متین آباد کاشان را داریم اما اکثر اقداماتی که در این مناطق انجام میشود، زیاد تر تحت تاثییر فرد است و سیاست غالب نیست. فراموش نکنید که در دنیا از مقوله مهم گردشگری پایدار مبتنی بر احترام به طبیعت سخن میگویند، اما در ایران این نوشته مورد دقت قرار نمیگیرد. خاطرم هست وقتی که مستند «هولاین در ایران» را میساختم، سفری به منطقه بیشاپور کازرون داشتم. این منطقه یکی از با اهمیت ترین و نابهای شهرهای تاریخی در دنیا است اما در همانجا فضولات انسانی دیدم که واقعا تأسفبرانگیز می بود. علت این چنین اتفاق دردناکی این است که قیمت بلیط موزه در ایران گاهاً کمتر از قیمت دستشوییهای بینراهی است.
آفریده که در طول سالهای تازه مستندهای بسیاری را با نوشته فرهنگ، تاریخ و اقوام ایران ساخته است، گله هایهایی نیز نقل کرد و او گفت: زیاد زمانها حس میکنم که ساخت مستند درمورد این چنین موضوعاتی برای همه فراهم نیست و استقبالی از ساخت این چنین مستندهایی صورت نمیگیرد. ما مستندسازانی بزرگی همانند فرهاد ورهرام، ارد عطارپور و … را داریم که درمورد این موضوعات فیلم ساختند اما به علت عدم حمایتنتوانستند این مسیر را ادامه بدهند.
او همین طور گفت: متاسفانه سیاستهای کلی تلویزیون در حوزه مستندسازی روشن و آشکار نیست. برآوردهایی که برای سینمای مستند درنظر گرفته میشود، به زور میتواند یک سوم هزینههای تشکیل یک مستند را فراهم کند و به همین علت مجبوریم از زمان و عوامل تشکیل، گروههای فنی و کیفیت کار بکاهیم که همین نوشته ضربه بزرگی به فیلم است. من زیاد دوست دارم مستند زیاد متنوعتر و بزرگتری درمورد فرهنگ و اقوام ایران بسازم اما تا بحال این امکان فراهم نشده است.
او در آخر درمورد ادامه دار بودن این مستند او گفت: تا بحال قراردادی برای ادامه تشکیل این مجموعه با تلویزیون نبستم، اما زیاد علاقهمندم که ساخت این چنین مستندهایی ادامهدار باشد. معتقدم که خانه اول مستند، تلویزیون است، چرا که تلویزیونها در سراسر دنیا، بیشترین مخاطب را دارند و نیاز مستندها دیده شدن است.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکار
منبع