به گزارش خبرخوان
به گزارش خبرنگار فرهنگی ، نهم اردیبهشتماه سال ۱۴۰۱ روزی که همه جهان فریاد مرگ بر اسرائیل سر میدادند خبر درگذشت یک متفکر و پژوهشگر رسانه به گوش رسید. آن روز، روز قدس می بود و نادر طالبزاده برای همیشه چشم از جهان فروبست. مردی که با همه سختیها و پیچیدگیها کنفرانس افق نو را راه انداخت.
سالها دبیری جشنواره فیلم عمار را برعهده داشت و به کارگردانی سریال «بشارت منجی» هم شناخته میشود. ساخت چندین مستند و یقیناً اجرای برنامه «عصر» شبکه افق تنها گوشهای از فعالیتهای اوست، نادر طالبزاده را بیشتر از هرچیزی با فعالیتهای انقلابیاش میشناسیم؛ در حالی که از ۱۶ تا ۲۶ سالگی در آمریکا زندگی میکرد همزمان با وقوع انقلاب به سرزمین برگشت تا صدای آن باشد، خط او، خط انقلاب می بود.
همانجا که سخنان امام خمینی (ره) را از مطبوعات درست چندماه قبل از عزیمتشان به پاریس پیگیری میکرد و در خاطراتش گفت که از این سخنان زیاد متأثر شده است. کارگردانی که معتقد می بود به هیچ جبههای جز انقلاب تعلق ندارد، خودش میگوید «من در آمریکا مشاهداتی داشتم که بعدها زیاد به دردم خورد» همین هم شد بعدها هم در قالب جشنواره «عمار» و هم کنفرانس افق نو ابعادی تازه از این سرزمین را هویدا کرد.
طالبزاده اما نقشی در ماندگاری حوادث تسخیر لانه جاسوسی را هم دارد، او که در سالهای تازه به واسطه فعالیتهای ضد استکباریاش در لیست تحریمهای آمریکا هم قرار گرفت، از اولین افرادی می بود که در قالب تیم مستندسازی در صحنه تسخیر سفارت آمریکا حاضر شد و وقایع آن روزگاران را ثبت و ضبط کرد، ساخت همین مستند هم سرآغاز همکاری او با صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران شد.
برنامه «عصر» را میتوان یکی از با اهمیت ترینهای فعالیتهای او در بستر تلویزیون محسوب کرد، برنامهای که پلی ارتباطی و یقیناً حلقهای برای گردآوری چهرههای استکباریستیز می بود، همان هدفی که نادر طالبزاده دنبالش میکرد. طالبزاده یقیناً همین مقصد را در کنفرانس افق نو هم پیگیری کرد، همایشی که ابتدا با گفتن «هالیوودیسم» اغاز به کار کرد اما بعدها با تحول نام چهرههایی از کشورهای گوناگون جهان را به خود دید.
اما به مناسبت سالروز درگذشت او نگاهی به چند حقیقت از این متفکر انقلابی داریم که سیدسلیم غفوری قائممقامِ این روزهای معاونت سیما و مدیر سالهای نه چندان دور شبکه مستند و افق سیما آنها را نقل کرد.
غفوری از این مسئله اغاز کرد: اگر بخواهم درمورد حاج نادر در یک جمله بگویم او در هر وقتی پیشتاز عرصه رسانه می بود. با فهمیدن درست از نیاز آن مقطع، داخلِ فضای رسانه میشد. هنگامی به زمانِجنگ او نگاه کنیم ساخت مستندهای دوران دفاعمقدس را با شکل و شمایلی درست پیش میبرد. اگر به روایت مظلومیت مردم بوسنی رسید که در مقطعِ خودش بهترین کار می بود، «خنجر و شقایق» را ساخت. کارهای مختلفی که در حوزه مقاومت در دستور کار قرار داد همانند مجموعه «عصر انتظار» و مجموعه «نسل فراموش شده» که راجع به اردوگاههای فلسطینیها می بود جزو کارهایی است که تا این مدت هم ماندگارند و درموردشان میتوان ساعتها سخن بگویید کرد.
این مدیر در تلویزیون از وجوه نزدیک برنامهسازی نادر طالبزاده او گفت؛ «با اهمیت ترین مسئلهای که طالبزاده در عرصه برنامهسازی داشت فهمیدن کامل نسبت به موضوعی می بود که در دستورِ کار خودش قرار میداد. به این علت دست روی نقاطی میگذاشتند احتمالا برای زیاد از افراد، این نقاط مکشوف نبوده است و نهان مانده است. نقاط نهان را میآوردند و روی آن ذرهبین میگذاشتند و آن نقاط نهان را برجسته میکردند. در تلاش بودند خودشان را تسلیمِ جریان غالب رسانهای نکنند؛ واقعاً اگر در یک موضوعی به چیزی میرسیدند و میآمدند زیاد آن را شجاعانه و با صراحت گفتن میکردند.
در واقع وجوه اختلاف او صراحت، فهمیدن درست نوشته و تلاش برای کشف حقیقت می بود. شما در مجموعه “خنجر و شقایق” این تفاوت و وجوه اختلاف را میبینید. این فقط یک مستند جنگی صرف نیست و گزارش از نبرد جنگ در بوسنی نبوده است. “خنجر و شقایق” در پی کشف حقیقتی می بود که در ظاهر و پوسته جنگ جریان داشت و این “خنجر و شقایق” را به گفتن اثری متفاوت خلق کرد.»
اما احتمالا نگاه صهیونیستستیزی و استکبارستیزیِ نادر طالبزاده در جای جایِ فعالیتهای فرهنگی و هنری او دیده شود؛ همانگونه سلیم غفوری به آن اشاره کرد: «او همیشه با اهمیت ترین دغدغهاش این می بود آنچیزی که به گفتن صهیونیست جهانی شناخته میشود را معارفه کند. این خط را او در برنامه «راز» جستوجو کرد و در کارهای دیگرِ او میتوان به وضوح مشاهدهاش کرد. در سریال «بشارت منجی» هم این نگاه دیده میشود.
طالبزاده در دوران جنگ برای مستندسازی دفاعمقدس از هیچ تلاشی کوتاه نکرد و در طول ۳۰ سال دیگر، عمرش را صرفِ مبارزه با صهیونیست کرد. مسئله مهمی است که او در روزِ منتسب به مبارزه با صهیونیست و حمایتاز مردم فلسطین، این دنیا را ترک کرد. به نظرم بزرگترین مطلب فوت ایشان در روز قدس این است نادر طالبزاده قهرمان مبارزه با صهیونیست و اسرائیل می بود. به نظرم این مسئله نباید در هیچ مطلبی از طالبزاده، مغفول بماند. یا ماجرای تحریمِ او از سویِ آمریکاییها که بابتِ برپایی افق نو اتفاق افتاد. چرا که افق نو در پی افشای ماهیت صهیونیست جهانی می بود و آنها فهمید شدند او خلاف جریان رسانهای مسلط بر جهان عمل میکند.»
او بزرگترین آرزوی طالبزاده را از بین رفتن رژیم صهیونیستی دانست و او گفت: بزرگترین آرزویش این می بود روزی را ببیند رژیم صهیونیستی در این دنیا نیست و رژیم صهیونیستی دچار زوال شده است. سالها برای قضیه افشای ماهیت جریان صهیونیستی در دنیا تلاش کرد. احتمالا به حق باید بگوییم ایشان سردار رسانهای مبارزه با صهیونیسم و سردار جبهه فرهنگی انقلاب بودند.
احتمالا یکی از حقایق دیگر زندگی او پرورش نیرو در فضای هنر و رسانه انقلاب باشد؛ به تعبیر غفوری، او در طول این سه دهه برای پرورش نیرو در فضای هنر و رسانه از هیچ تلاش و کوششی کوتاه نکرد. آموزش به بچههای رسانهای خارج از سرزمین همانند دوستان لبنانی و افغانستانی تا داخل سرزمین که دورههای مختلفی برگزار کرد و ساعتها کارشان را میدید و راهنماییشان میکرد. برای رشد و آموزش بچههای رسانهای جبهه انقلاب واقعاً زمان میگذاشت. احتمالا یکی از بزرگترین کارهای او نسلی باشند که امروز در این عرصه فعالیتِ چشمگیری دارند و شاگردانِ نادر طالبزادهاند.
در سالروز درگذشت او احتمالا یادآوری این مسئله دلنشین باشد؛ نادر طالبزاده چندین دفعه درمورد غفلت نسبت به عدم ساخت فیلم، مستند و کارهای نمایشی درست درمورد اهلبیت و فضایِ دینی گله هایها کرده می بود؛ او مدام به نگاه جهانی و بینالمللی در این عرصه پافشاری میکرد. “ما باید روایتهای دینی و مذهبیمان را چارچوب و ساختار بینالمللی ببخشیم و اصلاً نویسندگان و پژوهشگران این حوزه باید به این سمت و سو بروند تا دیگر عوالم جهانی هم به جواب سوالها، ابهامات و نظریات دینیشان دست یابند.”
و یک مسئله دلنشین درمورد راه افتادن او گفتوگوی زنده در تلویزیون است؛ نادر طالبزاده در یکی از او گفتوگوهایی که با خبرگزاری تسنیم داشت درمورد سریالهای دینی تلویزیون به این مسئله دلنشین اشاره کرد که او گفتوگوی زنده را در تلویزیون راه انداخته است. او او گفت: “یادم میآید به علی لاریجانی رئیس سازمان صداوسیما زمان نظر دادم صداوسیما برنامه گفتگوی زندهای ندارد و در حالی که تلویزیون کشورهای دیگر با گفتگوهای زنده انتقادی، سرپا بودند. خوشبختانه این نظر مورد قبول قرار گرفت و این کار از شبکه پنج اغاز شد برنامهای تحت گفتن «شباهنگام» که کار سیاسی و جنگ نرم با من می بود. یقیناً ناگفته نماند که برخیها را هم میخواستیم همچون ازغدی که به واسطه این برنامه دیده شد، دیده شوند اما تلویزیون جلویشان را گرفت. آنقدر نمیشودهای سازمان زیاد شد که من به گفتن طراح برنامه ترجیح دادم استعفا بدهم.”
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکار
منبع