به گزارش خبرخوان
«شوگر» سریالی درام، جنایی، رازآلود که حال هوای ژانر نئوآر در خود دارد. سریال اغاز به بلند پروازیهایی در ژانرهای فیلمسازی در پرداخت به پیرنگ میکند که به نوعی میتوان او گفت در حال ادای دینی به سینما است. در همین مسیر علتخلاقیتهایی در ساخت خواهد شد که در مدیوم سریال مثال زدنی است. سریال شوگر به نویسندگی مارک پروتوسویچ و کارگردانی فرناندو میرالس(سازنده City of God) و آدام آرکین تهیه شده که امسال در سرویس استریم اپل تیوی پلاس به پخش رسیده.
از بازیگران آن میتوان به کالین فرل اشاره کرد که به گفتن نقش مهم در سریال میدرخشد و نقطه قوت سریال محسوب میشود. آن طور که حرف های شده کالین فرل به گفتن اولین انتخاب سازندهها برای ایفای نقش مهم سریال حتی قبل از رسیدن به مرحله پیش تشکیل بوده. فرل همینطور تهیهکنندگی اجرایی سریال را برعهده دارد.
در ادامه با ویجیاتو همراه باشید تا با بازدید کلی سریال شوگر، ذوق بیشتری برای دیدن سریال داشته باشیم.
داستانگویی سیال و ایدههای خوشفکر
داستان همیشگی کارآگاه تنها کارهای نوآر که همیشه با انبوهی از افکار در ذهن خود دچار است. پشت ماشین کلاسیک خود مینشیند و از چیزهایی که دیده برای خود تحلیل میکند. چیزی که او را متفاوت میکند، مقصد اوست. اشکار کردن زنان، بچهها و افراد بیگناهی که گمشدهاند.
اغاز سریال با رنگ سیاه و سفیدی که از نشانههای ژانر نوآر است در ژاپن اغاز میشود که ترکیبی با حس و حال فیلمهای ژاپنیساز از این قبیل دارد. او به جستوجو فرزند گمشده یکی از سران یاکوزا در دل ژاپن به خانهای میرسد که دست بر قضا محل اتفاقاتی برای آشنایی با اوست.
در همان ابتدا در روبه رو اول با شخصیت، فهمید میشویم که کاراکتر، کارآگاهی زیاد کارکشته است و دارای چارچوب اخلاقی انسانی که خشونت آخرین انتخاب اوست. بعد از پایان ماموریت با پروندهای تازه به لسآنجلس برمیگردد. پرونده نوه گمشده جاناتان سیگل تهیهکننده افسانهای هالییود که شوگر را زیاد تر از پیش ترغیب میکند.
شوگر در کنار کارآگاه بودن، یک خوره سینماست. از آن دست شخصیتهایی که همانند همه ما علاقهمندان سینما، زندگی خود را در جای جای فیلمها اشکار میکند. در میانه روال پیشروی سریال هم ما با ارجاعات گوناگون از فیلمهای کلاسیک و تاریخ سینما روبرو میشویم که بعضی اوقات خود شوگر آن را گفتن میکند و در اکثریت موقعیتها این سازنده است که آن را میسازد.
آخر فیلم چیز عجیبیه. میدونی قراره تموم شه؛ با این حال همه این مدتو میخندی، گریه میکنی، هنگامی تیراژ پخش میشه غافلگیر میشی ولی دیر یا سریع هنگامی چراغها روشن میشن، ژاکتتو میپوشی. وقتشه بری خونه.

با این همه، شوگر در پرونده سیگل چیزی مییابد که مجدد دلایلی که این شغل را انتخاب کرده، روشن میکند. چیزی که او را مصمم میکند با کلی از چالشها به جستوجو اولیویا سیگل، سرسختتر از همیشه ادامه دهد. روال شخصیتها و داستان با جلو رفتن در هر تکه مدام مخاطب را در موقعیتی قرار میدهد که دست مایه غافلگیری میشود به طوری که برداشتها از شخصیتها به خصوص کانسپت شخصیت منفی که به طور معمول در ذهنها احتمالا با یک رویکرد خاص ثبت شده، تحول میکند.
یک داستانگویی و شخصیت پردازی سیالی که به طور مداوم در حال تشکیل پیچشهای داستانی است که با نشانهگذاریهایی اتفاقات قبلی خود را پوشش میدهد و مخاطب را مداوم در یک چرخه غافلگیری قرار میدهد به طوری که حتی علتچرخش در ژانر کار میشود.
جنس آن ساختاری همانند به کلیفهنگر کردن مخاطب ندارد بلکه فقط اتفاقاتی می باشند که ابعاد داستان را گسترش خواهند داد و پیشبینی ادامه داستان برای مخاطب همانند یک پازل، دلنشینتر میشود.
داستان از همین مسیر با ایدههای خلاقانه به سمت پرداخت ژانرهای مختلفی میرود و در چارچوب یکی ایده نمیماند. هرچند که احتمالا در برخی از نقطهها مخاطب دچار ابهام شود اما در ادامه سریال علتاجرایی خود را اشکار میکند.
آدمها، رازها و کنایهای به حقیقت اتفاقات

مسیر با جنگلی از رازهای آدمها پوشیده شده. هرکس، با خود رازی را حمل میکند. شوگر باید یکی بعد از فرد دیگر رازهایی که گرههای پیچیده شخصیتهایی که در سردرگمی دچار شدهاند، عبور کند. بعضا پیچشهایی که مسیرهای بیبرگشتی را اغاز میکند. با این حال که خود همه رازها را میپیماید اما خود رازی است که هیچکس توان حل کردن آن را ندارد. رازی که بهایش نه فقط او بلکه به دیگران هم صدمه میرساند.
در این بین سریال تلاش کرده با منفعتگیری از این شرایط به یک سری مسائل با همین المان، کنایههایی بزند. سوژههایی همانند فساد اخلاقی بین افراد قوی صعنت فیلمسازی و چگونگی برخورد آنها با شرایط یا فساد وابستگان دولتمردان به واسطه قدرتی که شامل حال آنها میشود، دسترسی به هر نوع جرمی برای آنها سادهتر میشود. جرمهای سازمان یافتهای که تحت حمایتغیر مستقیم و زیر نظارت یک سری سیاسیون انجام میگیرد.
نماهایی از بستر خانواده، با خیال این که حقیقت بین آنها آشکار شده. برای هم تلاش میکنند تا آن را پشت سر بگذارند اما رازها ساختار پیچیدهتری دارند که خانوادهها هم حتی از فهمیدن و حل کردن آن ناتوان میهمانند. آنجا است میفهمیم که برخی از رازها چه بهتر که هیچوقت آشکار نشوند.
شوگر به مثابه سینما

شیوه روایت و نمایش شخصیت این ایده را در ذهنم روشن کرد که شوگر به نوعی شکلی از سینما و آرتیست است. با تکیه براین ایده، هر تکه سریال ارجاعات مستقیم و غیر مستقیمی به سینما دارد.
ارجاعاتی که پیشبرندهاند همانند اشاره مستقیم به (Night of Hunter ۱۹۵۵) دیالوگهایش در روایت اثرگذارند یا بعد از پخش فیلم (Double indemnity ۱۹۴۴) در تلویزیون، شوگر میخواهد از خانه خارج نشود و به تماشای فیلم بنشیند. جایی از دیالوگهای فیلم (Minnie and Moskowitz ۱۹۷۱) منفعت گیری میکند و سینما را زیر سوال میبرد و التهاب افکار شوگر را مشخص می کند.
از ارجاعات مستقیمی که ملزوم به ذکر است فیلمهای (Kiss Me Deadly ۱۹۵۵) ، (Dead Reckoning ۱۹۴۷) ، (Sunset Boulevard ۱۹۵۰) ، (Big Heat ۱۹۵۳) می باشند.
مسئله فرد دیگر که سازنده در رابطه ارجاعات سینمایی به آن به شکل غیر مستقیم پرداخته، نحوه قاببندی و دکوپاژهایی است که از فیلمهای بزرگ سینما برداشت کرده. به گفتن مثال کلی که میشود اشاره کرد نماهای از بالا گرفته شده در داخل ماشین کلاسیک بی سقف، یادآور شیوه فیلمبرداری این نوع ژانر است.
مثال مهم فرد دیگر که میشود او گفت که به دهههای نزدیکتر سینما هم اشاره شده، فیلم (The Shining ۱۹۸۰) تاثییر استنلی کوبریک که در صحنهای دکوپاژ و میزانسن یادآور این فیلم بوده. از این دست برخوردها که در نوع خود دلنشین و خلاقانه می باشند و ریزکارهای سریال را نمایش خواهند داد.

جای فرد دیگر در دیالوگها اشاره میشود که ماموریت مشاهده و گزارش است. این نقطه آغازگر این می بود برای من که شوگر در حال عکس کردن سینما و آرتیست است. مشخصا یکی از ویژگیهای آرتیست در هر هنری مشاهده چیزها بدون مداخله و عکس کردن آنها از زاویه دید او هست. روبه رو شوگر با اتفاقات از زاویه سینما این ایده را در ذهن من روشن کرد که به نوعی در حال توصیف کردن این نگاه است. نگاهی که هر شخص سینمادوستی آن را با خود یدک میکشد.
جمعبندی پایانی
سریال در برخورد با تکنیک از فرمهای گوناگون منفعت گیری کرده که از نحوه فیلمبرداری، قاببندیها و تدوین تا موسیقی قابل مشاهده است. سازنده نسبت به موضعهای گوناگون و نشانهگذاریها در فیلمبرداری به شدت پویا و خلاقانه عمل کرده و سهولت تماشا و کارکرد اتفاقات را گسترش داده. شیوه تدوین هم نقش مهمی در روایت ایفا میکند. شوت کاتهای به موقع و تدوین موازی صحنهها، سوار کردن قطعههای سینمایی در جریان روایت از اتفاقات مهم سریال می باشند.
شوگر سریالی هشت قسمتی با میانگین هر تکه ۳۵ دقیقه که دارای ریتم و کشش خوبی که تماشای آن زمانبر نیست.
سریال تک فصل بوده و تا الان خبری از ساخت فصل دوم نیست اما با نگاهی به رویکرد کلی قصه سریال، انتظار ساخت فصلهای بعدی هم هست.
با همه توصیفاتی که شده، شوگر سریالی خوش ساختی است که برای تماشاچیانی که میخواهند طعم خوب یک کار نوآر مدرن را بچشند.و درعین حال توانایی یک داستانگویی که تکیه بر اصول سینما دارد که با خلاقیتی تازه ادغام شده را امتحان کنند، لذتقسمت خواهد می بود.
۸۵
امتیاز ویجیاتو
به لطف بازی درخشان کالین فرل و تیم بازیگری یکدست توانستند متنی خوش ساخت که روایت تقریبا بی نقصی را در ژانر نئونوآر است، به اجرا دراوردهاند. انتظار میرود که سریال شوگر در فصل جوایز، رقیب سرسختی برای باقی سریالها باشد و درصد بسیاری از جوایز را برباید.
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکار