به گزارش خبرخوان
به گزارش خبرنگار فرهنگی ، درمورد «شیوه» این روزها سخن و حدیث زیاد است؛ از تعلیق و تعطیلی تا خطر خاموشی چند صدایی در تلویزیون.
سه راهی که معروف شد در روبه رو دستاندرکاران این برنامه قرار گرفته، تحول، تعطیل و یا به همین منوال ادامه اشکار کند.
پیگیریهایی که حرف های میشود مدیر شبکه چهار انجام میدهد تا این برنامه به آنتن بازگردد.
اما حسین شاهمرادی مدیر شبکه ۴ سیما که کمتر از بقیه مدیران در تلویزیون سخن بگویید میکند، او مباحثه با رسانهها دارد ترجیح داد مجدد بنویسد. او درمورد حواشی تازه نوشت:
چند روزی است برنامۀ «شیوه» نُقل محافل است. میگویند صداوسیمای تکصداییطلب همین تکمجرای شنیدن صدای ناموافق را هم بست. سپس هم در مدح چندصدایی و در ذم تمامیتخواهی رساله مینویسند و سخن میرانند. همین ماجرا را بهانۀ مناسبی یافتم تا بعد از دو سال، نکاتی را دربارۀ «شیوه» و یقیناً ماوقع تازه، بهعرض برسانم.
اول این که «شیوه» نه یک اتفاق، بلکه محصول یک نگاه و یک رویکرد تازه در سازمان صداوسیما می بود. نگاهی که سنت او مباحثه را گرانمایه و خطیر میپنداشت و برای احیای این سنت، حاضر می بود هزینه بپردازد و کلیشهها را بشکند. آنتنی که سالها مملوکِ بیمقدار سلبریتیهای بیفضل می بود، قرار شد میزبان نخبگان و صاحبان فضل، با نگاههای متفاوت و حتی متضاد بشود. و شد. و فقط «شیوه» هم نبوده است. «شیوه» احتمالا جزو اولین کوششها در این مسیر می بود؛ اما این روال و نگاه متوقف در «شیوه» نماند و به برنامههای دیگر نیز تسری یافت و تا این مدت هم هست.
میانها گفتند تندروها آمدهاند تا همۀ شبکههای صداوسیما را به شبکۀ «افق» تبدیل کنند؛ اما بعد از چندی دیدند که شبکۀ افقِ همین تندروها هم دارد چهرههایی را دعوت میکند که برایشان قابلفکر نبوده است. میانها گفتند اینها نقدناپذیر و متحجرند؛ اما ناگاه دیدند که صداوسیمای همین تندروهای تکصداییطلبِ نقدناپذیر برنامۀ زنده گذاشته است تا منتقدان صداوسیما همراه شوند بنشینند و از آنتن شبکۀ ملی، خودِ صداوسیما و مدیران آن را نقد و حتی بعضی اوقات تمسخر کنند.
کار به جایی رسیده می بود که برخی از این افراد که به «شیوه» دعوتشان میکردیم، شگفتی میکردند. روزی که به دکتر صادق زیباکلام تلفن زدم تا دعوتش کنم با آقای شمسالواعظین مناظره کند، با شگفتی او گفت: «من صادقام! شما به گمان زیادً با سعید کار دارید!»
ای کاش میتوانستم فهرستی از افرادی را که به «شیوه» دعوتشان کردیم و نپذیرفتند، انتشار کنم.
اما برخی (تکرار میکنم: برخی) از منتقدان (که یقیناً کم هم نبوده و نیستند)، صداوسیمای تازه را دوست نداشتند؛ بلکه صداوسیمایی را میپسندیدند که بتوانند دشنامش بگویند. بتوانند تکصداییاش بخوانند.
و یقیناً انها گفتند و خواندند. هنگامی میخواستند صداوسیما را تخفیف و تنقیص کنند، میانها گفتند «صداوسیمایِ پاورقی!» من که خود یقیناً «پاورقی» را میستایم؛ اما حتی اگر بپذیریم «صداوسیمای پاورقی» عبارتی مذمتآمیز است، این دوستان آنقدر آزادگی نداشتند که بگویند صداوسیمای «پاورقی»، همان صداوسیمای «شیوه» است. همان صداوسیمایی است که منتقدانش را تنگتر از همیشه در بغل کشیده است.
برخی از افرادی که منتقد جدی سازماناند و نقدشان را داخل یا ناوارد ابراز میکنند، همین امروز در شبکههای گوناگون سازمان برنامه میسازند و کار میکنند. و این یقیناً «لطف» سازمان نیست؛ بلکه تاثییرِ وضعی نگاهی است که صداوسیما را ارث پدری خودش برداشت نمیکند و نقد مدیران سازمان را کفر نمیپندارد و منتقد را بهواسطۀ نقدش ممنوعالتصویر و ممنوعالفعالیت نمیکند.
صداوسیمای دوران تحول هرچه کم داشته باشد، منتقد زیاد دارد. و از این بابت هم ناخشنود و زشتیاد نیست. انعکاس نقدِ منتقدان، تعداد منتقدان را هم زیاد میکند و این خوب است. نقدها هر مقدار هم ناوارد باشند، برای سازمان نعمتاند. و گمانم این است که برداشت امروز سازمان نیز همین است.
اما «شیوه» چه شد و چرا پخش نمیشود؟
شاهمرادی این چنین در ادامه نوشت: آخرین برنامۀ «شیوه»، مناظرۀ دکتر آزاد ارمکی و دکتر انتظاری می بود. دکتر آزاد عازم سفری می بود و به آنتن زنده نمیرسید؛ لذا برنامه را ضبط کردیم. برنامه که ضبط شد، «شیوۀ» شدت از آب درآمد. اما عهد ما با مخاطبان این می بود که قیچی به «شیوه» نزنیم و ثانیهای از آن را حذف نکنیم. و نکردیم.
برنامه که پخش شد، مطابق معمول، حواشی بسیاری داشت. این بار اما زیاد زیاد تر. چنان که افتد و دانید، در آن بین، جملهای از دکتر انتظاری زیاد دستبهدست شد که داستانش مفصل است؛ اما شرح این هجران و این خون جگر/ این زمان بگذار تا زمان دگر.
از آنجا همهچیز دگرگون شد و تعداد بسیاری از آنهایی که تا پیش از آن انگشت شگفتی به دهان گرفته بودند که چطور این چنین برنامهای را بدون سانسور از تلویزیون پخش کردهاند، عرصه را مهیا دیدند تا در آن بازار تیرهروزی، آنها هم لگدی بر پیکر نحیف و رنجدیده و زخمخوردۀ «شیوه» بزنند.
دکتر انتظاری عزل شد. و دیدم که مدعیان آزادی گفتن و کبادهکشان سعۀ صدر، زیر چوبۀ دار دکتر انتظاری هلهله کردند. حتی آن استادی که خودش اخراجی دانشگاه می بود و در مذمت برخورد با اهل دانشگاه مثنوی هفتادمن میسرود، و آن روزنامهنگار زنداندیدهای که میاو گفت همهچیزم فدای آزادی اهل اندیشه، برخلاف همۀ مدعیات اسبق، و به نظر من بر پایه منافع جناحی و حزبی، برای عزل دکتر انتظاری کف زدند و هورا کشیدند.
طنز تلخ ماجرا اینجاست، که آنهایی که اول هفته، از پخشِ بدونسانسورِ آن برنامه از تلویزیون حیرت کرده بودند، آخر همان هفته داشتند به صداوسیمای تندروها فحش میدادند که چرا سخن آن استاد را سانسور نکردهای؟ میزانسن به شکل احمقانهای مضحک می بود. بههرحال، بیگناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق/ یوسف از دامان پاک خود به زندان میرود.
چند روز سپس از آن اتفاق، دو نفر از استادانی که پیشتر به «شیوه» دعوتشان کرده بودیم، تماس گرفتند و از وجود در برنامه انصراف دادند. بیپرده بگویم: ترسیده بودند. میانها گفتند این روزها در فضای دانشگاه بگیر و ببند و نطقکشی براه است. اگر ما بیاییم و حرفی بزنیم که خوششان نیاید، نسقمان میکنند و گوشمان را میبُرند. مگر نمیبینید؟ استاد باسابقۀ دانشگاه را فلک میکنند تا حساب کار دست بقیه بیاید. القصه گربه را دم حجله کشتند. مطلب دریافت شد.
بگذریم.
(مدیر شبکه ۴ در ادامه نوشتههایش چراغِ سبز برگشت شیوه را به آنتن تلویزیون روشن میکند.)
انها گفتند «شیوه» را تعطیل کردهاند. و افرادی که تا یک ماه پیش، سازمان را بابت «سانسور نکردن» سخنان یک استاد دانشگاه مؤاخذه میکردند، امروز آزادیخواه شدهاند و سازمان را بابت تعطیلی «شیوه»، تمامیتخواه و تکصدا میخوانند. بازار ادباری است برای خودش.
باز هم بگذریم. خیر. فردی «شیوه» را تعطیل نکرده است. ما ماندهایم و گردهمان که تا این مدت از زیر بار بازخواست بابت یک برنامۀ تلویزیونی ساده راست نشده است. ما ماندهایم و استادانی که به دلایل گوناگون، دیگر میل به وجود در برنامه ندارند.
«شیوه» بستر مطرح بیشترین و تندترین نقدها به دولت قبل می بود؛ اما اتفاقی برای فردی نیفتاد. «شیوه» بر سر سنت او مباحثه ایستاده است و ایستادگی کرده است و دیر یا سریع، بازخواهد گشت؛
وقتی که یقین شویم میتوانیم باز هم بستر یک او گفتوگوی سالم و امن و پایدار را فراهم کنیم. وقتی که همانند قبل بتوانیم خیال استادان را از عواقب احتمالی وجود در برنامه راحت کنیم.
بله. انشاءالله باز خواهیم گشت؛ هنگامی که زخمهای ناشی از اصابت آزادی گفتن بر پیکرمان مقداری بهتر شود. یقیناً فقط مقداری.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکار
منبع