به گزارش خبرخوان
به گزارش خبرنگار فرهنگی ، دغدغه سرگرمی امروز زیاد تر از قبل حس میشود. چرا که امروز تلویزیون هم دغدغه سرگرمکردن بزرگسالان را دارد و هم کودکان و نوجوانان. برای همه اقشار هم شبکه به قدر کافی دارد اما محتوا نه!
وقتی در دهه ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ برنامهسازان و مجریانی وجود داشتند و مجموعههای نمایشی ساخته میشد که تا این مدت هم خاطرانگیز و دلنشیناند. اما رفته رفته وجود این هنرمندان شناخته شده در حوزه کودک کمرنگ شد و امروز یا به طورکل کار نمیکنند یا همچون داریوش فرضیایی (عمو پورنگ) زیاد تر به سمت نوجوان و جوان رفتهاند.
ایرج طهماسب و عروسکهایش هم از قبل تا الان در خدمتِ خانواده بودهاند و نمیتوان او گفت «کلاه قرمزی» و دیگر عروسکهای طهماسب برای کودکان ساخته شدهاند. اگرچه برای کودکان دلنشین بودهاند و می باشند اما محتوایشان هیچزمان برای آنها درسآموز نبوده است.
اگر بزرگسالان را کنار بگذاریم که حوزه سرگرمیشان در تلویزیون دچار چالش شده؛ نوجوانان که همانندِ همیشه محرومتر از بقیه اقشارند و کودکان هم متأسفانه بعضاً به انیمیشنهای خانگی و فضایمجازی پناه میبرند.
انیمیشنهای خارجی را به ایرانی ترجیح خواهند داد مگر این که «پسر دلفینی»، «ببعی قهرمان» یا امثالِ اینها ساخته شود که به تماشایش در سینماها مینشینند. یقیناً در قبل تمهیدات خوبی اندیشیده میشد تا کودکان و نوجوانان با یک امتیاز خوبی چه به همراه هممدرسهایهایشان و چه خانوادههایشان برخوردار شوند.
به این علت کودک و نوجوان امروز با یک مشکلِ عمده آن هم در سرگرم نشدن با تلویزیون روبه رو است. رسانهای که زیاد تر از بقیه مدیومها و مرجعهای رسانهای میتوان به آن مطمعن کرد. متأسفانه برخلاف قبل که کودکان و نوجوانان زیاد تر ترجیح میدادند برای سرگرمشدن، ورزش کنند یا اتفاقات فیزیکی و تحرکهای میدانی را توانایی کنند این روزها زیاد تر بازی رایانهای و فعالیت در فضایمجازی را ترجیح خواهند داد.
یعنی صداوسیما برخلافِ قبل نتوانسته در امر فرهنگسازی بازیهای فیزیکی و تحرکهای میدانی (ورزشی) مؤثر باشد. در واقع همچون بزرگسالان مصرفِ مهم رسانهای کودک و نوجوانمان هم تلویزیون نیست. این اتفاق، اتفاق ناخوشایندی محسوب میشود.
احتمالا یکی از عوامل ترویج خشونتهای اجتماعی امروز همین ماندگاری بیشتر از حد در فضایمجازی است. در حالیکه کودک و نوجوان ما پیش از این، با ورزش و بازی کردن در پارکها انرژیشان را تخلیه میکردند و امروز اشکار نیست از چه بستری این اتفاق میافتد. یا اصلاً این اتفاق میافتد یا خیر.
در این بین برخی از پدر و مادرها هم می باشند که بخاطر مشغله زیاد یا فراهم کردن محیطی بی سر و صدا تلویزیون را روشن میکنند تا بچه با روبرو شدن با دنیای مجازی و خیالی سرگرم شود. به این ترتیب نه انرژی از آنها رفته و نه صدایی از بچهشان درآمده است.
کارتونها و انیمیشنهای شبکه تلویزیونی همانند پرستاری می باشند که دست بچهها را میگیرند و با خود به دنیای خیالی میبرند. سپس از مدتی این سرگرمی تبدیل به یک عادت میشود و از آن به سپس این کودک است که غیر از تلویزیون سرگرمی فرد دیگر را قبول نمیکند. یقیناً اصلِ این نوشته، در مدیوم رسانهای هم صادق است.
بنابر نظرِ کارشناسان، تماشای تلویزیون بیشتر از ۲ ساعت در روز جهت اختلالات خواب کودک میشود؛ یعنی در واقع دستاندرکاران شبکه کودک ساعت مفیدی که میتوانند کودک را در اختیار داشته باشند همین ساعات است. به این علت باید تولیداتی را در دستور کار داشته باشند که اصطلاحاً بچهها با دیدن این برنامهها چیزهای بیشتری یاد بگیرند.
امکان پذیر یکسری از آداب اخلاقی را یاد بگیرد ولی آن ترسی که برای دیدن این انیمیشنها به جانش میافتد را چطور میتوان از بین برد؟ مسئله قابل توجهی که وجود دارد تأثیری است که این کارتونها بر شخصیت کودک می گذارند و ترسی که قاطعانه میتوان او گفت در نهاد کودک جای میگیرد و بهصورت برخی رفتارها و ناهنجاریها ابراز میکند. احتمالا بگویید هراس چرا؟ پخش هر انیمیشن و کارتونی برای هر کودکی مناسب نیست و از یک شناختی میآید که باید زیاد تر در بینِ مدیران و دستاندرکاران شبکه کودک باشد.
انیمیشنها برای این بوجود آمدهاند که فرهنگساز باشند یا ارزشهای ملی را در کودک نهادینه کنند ولی این تاثییرگذاری عمیق در انیمیشنهای خارجی که با آداب و رسوم و فرهنگ ایرانی- اسلامی ما سنخیتی ندارند، وجود ندارد.
تعداد بسیاری از برنامههای مربوط به کودک و نوجوان ناظر به تک قهرمانی بوده و این ایده سنتی و دارای آثار منفی را تبلیغ میکنند. انیمیشنهای تک قهرمان که طبق معمول از حجم بالایی از تخیلات فرا واقعگرایانه سهم میبرند، به نحوی پیش میروال که کودکان را به سوی فردگرایی، خشونت، معجزهخواهی و خودبرتربینی و حتی بعضی اوقات خروج از نزدیک به عفت کلامی و ادب اجتماعی سوق میدهند.
اکنون از او گفت و گوِ اشراف مدیران و دستاندرکاران حوزه کودک در تلویزیون خاصه شبکه کودک بگذریم؛ نوشته بعدی تبلیغات انیمیشنهای ایرانی است. این اتفاق همیشه مورد قیمت بوده و هست. اما فقط انیمیشنها و مجموعههای نمایشی نهادها و ارگانها تبلیغ خواهد شد که سهمِ حوزه هنری در بین این اتفاقات زیاد تر است.
اگرچه امروز «ببعی قهرمان» که محصول سازمان اوج است نیز مورد تبلیغ قرار میگیرد. حتی همچون بقیه انیمیشنهای ایرانی، کودکان و خانوادههایشان را برای تماشای این انیمیشن به سینماها دعوت میکنند. در روزهایی که «بچه زرنگ» یا «پسر دلفینی» و برخی دیگر از انیمیشنها روی پرده نقرهای میرفتند در برنامههایشان به نحوی به این انیمیشنها میپرداختند.
هرچند این تبلیغات برای گسترش تولیدات انیمیشن در سرزمین زیاد حائز اهمیت است و این انتظار از رسانه ملی میرود اما چرا فقط کودکانههای سینمایی (انیمیشن و رئال نمایشی) نهادها و ارگانها؛ یعنی یک روز کار نمایشی «منطقه پرواز ممنوع» بیشترین تیزرها شاملِ حالش میشود و روزی انیمیشنهای «پسر دلفینی» تا امروز که «ببعی قهرمان» روی پرده است.
یقیناً همانندِ همیشه کارهای خصوصی یا به معنی دیگر جدا گانه سهمی ندارند که انتظار میرود نظام تبلیغات در رسانه ملّی به یک عدل رسانهای دست اشکار کند. یعنی با درنظر گرفتن همه قوانین و مقررات پخش تبلیغات فیلمهای سینمایی، معارفه آثار هم به تناسب سلایق و افکار و اندیشهها پخش شود نه یک عده و به طور سلیقهای برگزیده شوند.
شبکه کودک به گفتن یکی از رسانههای مهم برای معارفه محصولات فرهنگی برای کودک و نوجوان در ایران، باید نقش مهمی در ترقی سطح آگاهی، سرگرمی و آموزش این قشر از جامعه ایفا کند. با این حال، بازدیدهای تازه نشان داده است که این شبکه در عرصه تبلیغات محصولات فرهنگی، به اختصاصی فیلمها و برنامههای کودک و نوجوان، دچار نوعی تبعیض است. به طور اشکار، این شبکه زیاد تر به تبلیغ فیلمهای ساخته شده توسط نهادهای محدود و دولتی میپردازد و قسمت خصوصی کمتر در این روال وجود دارد.
یکی از مشکلات مهم شبکه کودک، تمرکز تبلیغات بر روی فیلمها و محصولات تولیدی توسط نهادهای خاص است. به طور معمول، فیلمها و برنامههایی که از سوی سازمانهای دولتی یا نهادهای خاص ساخته خواهد شد، در برنامههای تبلیغاتی این شبکه بیشترین فضا را به خود تعلق خواهند داد. در حالی که آثار تشکیل شده توسط قسمت خصوصی و جدا گانه کمتر مورد دقت قرار میگیرند. این نوع نگرش علتمیشود که مخاطبان شبکه کودک با یک محدودیت در انتخاب و تنوع روبه رو شوند، و این کار به خصوص برای کودکان و نوجوانانی که نیاز به محتوای گوناگون دارند، یک چالش بزرگ است.
قسمت خصوصی در حوزه تشکیل فیلمها و برنامههای کودک و نوجوان به رغم تشکیل آثار با کیفیت و موفق، در تبلیغات شبکه کودک جایگاه مناسبی ندارد. این شبکه با عدم حمایتاز قسمت خصوصی و تبلیغ نکردن آثار آنها، عملاً زمانهای رشد و معارفه این تولیدات را از این قسمت گرفته و این کار جهت میشود که قسمت خصوصی نتواند سهم مناسبی در بازار بزرگ رسانهای کودک و نوجوان داشته باشد. به این ترتیب، قسمت خصوصی به علت نبوده است حمایتتبلیغاتی و رسانهای در رقابت با تولیدات دولتی و نهادهای خاص در این عرصه دچار مشکل میشود.
این تبعیض در تبلیغات علتمحدود شدن تنوع محتوای اراعه شده به مخاطبان میشود. کودکان و نوجوانان باید با محصولات فرهنگی گوناگون و از منبع های گوناگون آشنا شوند تا بتوانند سلیقه خود را پرورش دهند و به انتخابهای متفاوت دست اشکار کنند. محدود کردن انتخابها به محصولات خاص و از پیش تعیینشده، نه تنها تنوع فکری و فرهنگی را محدود میکند، بلکه به افت سطح کیفی محتوای اراعهشده نیز منجر میشود.
برای حل این مشکل، ملزوم است که شبکه کودک یک رویکرد جامع و ملی در تبلیغات محصولات کودک و نوجوان اتخاذ کند. به جای تمرکز بر فیلمها و برنامههای ساختهشده توسط نهادههای دولتی، باید فرصتی برابر برای همه تولیدکنندگان، به اختصاصی قسمت خصوصی، فراهم شود تا آثار خود را معارفه کنند. این شبکه باید با شفافیت و عدل بیشتری از محصولات گوناگون حمایتکند و تبلیغات آن را به محصولات فرهنگی متنوع و با کیفیت تعلق دهد. این چنین، پشتیبانیهای مالی و تبلیغاتی از قسمت خصوصی میتواند به رشد این قسمت و افزایش کیفیت تولیدات پشتیبانی کند.
شبکه کودک با دقت به نقشی که در جامعه ایفا میکند، باید به یک بستر منصفانه و متنوع برای معارفه محصولات فرهنگی تبدیل شود. برخورد تبعیضآمیز با تبلیغات محصولات کودک، نه تنها به سود رشد و ترقی صنعت تشکیل محتوا برای این گروه سنی نیست، بلکه میتواند تأثیرات منفی طویلمدتی در کیفیت رسانههای کودک و نوجوان بگذارد. بهطور کلی، تشکیل زمانهای برابر برای همه تولیدکنندگان و گسترش دامنه تبلیغات در این حوزه میتواند به ترقی کیفیت محتوای رسانهای برای کودکان و نوجوانان منجر شود.
شبکههای کودک و امید سیما امروز به پختگی بیشتری رسیدهاند و توانایی چند ساله این امکان را باید به خانوادهها بدهد که کودک و نوجوانشان زیاد تر از هر بستر رسانهای دیگر، مخاطب تلویزیون خواهند می بود. چرا که کمخطرتر از دیگر مدیومها خصوصاً فضایمجازی، حتماً رسانه ملّی است. اما به شرط آنکه با اشرافِ دقیق، انتخاب محصول و محتوای دلنشین در راستای مأموریت رسانهایاش بتواند آموزشدهنده و فرهنگساز باشد.
با همه این اوصاف، این مسئله را هم نباید از قلم انداخت که بیشترین مراجعه کودکان و خانوادههایشان برای منفعت گیری و مصرفِ رسانهای حتماً به تلویزیون است اما امروز با دو اتفاق در مصرفِ رسانهای روبه رو هستیم؛ یکی مراجعه و فرد دیگر ماندگاری در مراجعه. این انتظار میرود با تشکیل محصولات دلنشین و مؤثر، سطح ماندگاریِ بینندگان در شبکه کودک بالا برود.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکار
منبع