به گزارش خبرخوان
خبرگزاری تسنیم ـ مجتبی برزگر: آذرماه سال قبل که یک پزشک سرشناس در تهران در خیابان فرشته بهسبک «پزشک قاتل» سریال «خونِ سرد» برادرش را در مطبش به قتل رساند و بهزمان سه روز جسد او را در ساختمان اداری مطبش مخفی کرد، زیاد سروصدایی بهپا نشد،
رسانهها از کنار آن بهراحتی گذشتند؛ «خونِ سرد» همه شد اما تلخکامی، خشونت و قتل و خونریزی در نمایش خانگی زیاد تر شد. وقتی عشقهای مثلثی و خیانت بین سریالهای خانگی موج میزد و این روزها تکنیک سرقتهای مدرن، شگرد قتلهای خونین و استعمال مواد مخدر بهشکل ملموسی آموزش داده میشود.
در حالی که پیش از این فیلمسازی و سریالسازی را نوعی مطلبآور و فرهنگساز میدانستند اما امروز بایستی از این سریالهای خانگی ترسید، چرا که تعداد بسیاری از این آثار نهتنها به نمایش رویدادهای خشونتآمیز میپردازند بلکه تأثیرات منفی بر رفتارهای فردی و اجتماعی میگذارند. برخی از اینها که مصادیق بارزی دارند؛ خشونت و تلخی را در جامعه تحکیم کرده و علتافزایش تمایل به رفتارهای خشن و قتلهای واقعی شدهاند.
سریال «خون سرد» ـ با بازی امیر آقایی
بر پایه دادههای علمی و پژوهشی جامعهشناسان و روانشناسان اجتماعی، فیلمها و سریالهای خشونتآمیز میتوانند تأثیرات مختلفی بر روانشناسی فرد و جامعه بگذارند. یکی از با اهمیت ترین این تأثیرات “حساسیتزدایی” است که علتمیشود مخاطب در روبه رو با خشونت واقعی عکس العمل کمتری نشان دهد.
این چنین، در برخی موارد، مخاطب امکان پذیر خشونت و قتل را بهگفتن راهحلهایی برای مشکلات خود بپذیرد. مطالعات علمی نشان دادهاند که تماشای فیلمهای خشونتآمیز، بهاختصاصی در سنین پایینتر، میتواند رفتارهای خشن و ضداجتماعی را در فرد تحکیم کند.
فیلم پرتقال کوکی
اگر مروری بر آثار خارجی خشونتآمیز داشته باشیم به نکات جالبی خواهیم رسید؛ فیلم پرتقال کوکی بهکارگردانی استنلی کوبریک در سال ۱۹۷۱ ساخته شد. این فیلم یکی از برجستهترین آثار سینمایی است که خشونت بیرحمانه و تلخی را به نمایش میگذارد. داستان فیلم درمورد یک نوجوان بهنام “الکس” است که همراه با دوستانش، به اعمال جنایی و خشونتآمیز از جمله تجاوز و قتل دست میزند.
این فیلم نهتنها بهعلت محتوای خشونتآمیزش مورد او گفت و گو و انتقاد قرار گرفت، بلکه در برخی از کشورها بعد از اکران، افزایش جرمهای شبیه در جامعه گزارش شد. برخی از منتقدان اعتقاد دارند که فیلم با نشان دادن خشونت بهصورت دلنشین و بدون تأثیرات منفی، میتواند در حرکت مخاطبان تأثیر منفی بگذارد.
سال ۱۹۹۴ فیلم «قاتلین بالفطره» بهکارگردانی اولیور استون ساخته شد. این فیلم داستان زوجی بهنامهای میکی و مالی را روایت میکند که در مسیر خود، مرتکب قتلهای متعدد خواهد شد. یکی از ویژگیهای این فیلم، نمایش خشونت بهصورت اغراقشده و با منفعت گیری از تصاویری خاص است که مخاطب را بهطور مستقیم دچار خشونت میکند.
این فیلم مورد نقد تعداد بسیاری از منتقدان قرار گرفت بهخاطر این که معتقد بودند فیلم، خشونت را بهطور جاذب و لذتقسمت مشخص می کند و بهنوعی رسانهها و فرهنگ عامه را بهگفتن تقصیر کار معارفه میکند. بعد از اکران فیلم، در برخی مناطق گزارشهایی از افزایش رفتارهای شبیه به قتلهای نمایش دادهشده انتشار شد.
سال ۲۰۱۹ «جوکر» بهکارگردانی تاد فیلیپس با داستانی درمورد زندگی آرتر فلک، یک کمدین ناکامیخورده که به شخصیت شرور و بیرحم جوکر تبدیل میشود، بر موضوعات روانشناسی و اجتماعی متمرکز است. این فیلم مشخص می کند که چطور فردی در روبه رو با فقر، بیعدالتی، و مشکلات روانی بهسمت خشونت و قتل پیش میرود.
این فیلم بهعلت نمایش تأثیرات خشونتآمیز شخصیت جوکر بر جامعه و تماشاگران، با عکس العملهای مختلفی روبه رو شد. برخی از منتقدان معتقد بودند که این فیلم میتواند تأثیر منفی بر افراد صدمهپذیر بگذارد و امکان پذیر علتشود آنها خشونت را بهگفتن یک راهحل برای از بین بردن مشکلات اجتماعی خود ببینند.
در برخی از موارد، گزارشهای خبری و تحقیقات نشان دادهاند که برخی افراد بعد از تماشای فیلمهای خشونتآمیز دست به ارتکاب قتل یا اعمال خشونتآمیز شبیه میزنند، در اینجا به دو مورد مشهور اشاره میکنیم:
بعد از اکران فیلم «پرتقال کوکی» در بریتانیا، برخی قتلها و اعمال خشونتآمیز در ربط با آن گزارش شد. پلیس خبرداد که تعدادی از نوجوانان بهطور مستقیم تحت تأثیر فیلم قرار گرفتند و عمل به ارتکاب رفتارهای خشونتآمیز شبیه با آنچه در فیلم بهعکس کشیده شده می بود، کردند. در یکی از موارد، گروهی از جوانان در دعواای به خانهای، بهشدت به یک زن صدمه رساندند، در جریان تحقیقات، آنها اظهار داشتند که فیلم علتشده است احساسات خشونتآمیزشان تحکیم شود و از این نوع رفتارها بهطور فزایندهای لذت ببرند.
بعد از اکران فیلم «قاتلین بالفطره» در ایالات متحده، گزارشهایی از قتلهایی که مستقیماً به این فیلم نسبت داده شدهاند، انتشار شد. در یکی از این موارد، دو نوجوان در کالیفرنیا دست به قتل وحشیانهای زدند و در جریان تحقیقات اعتراف کردند که فیلم الهامقسمت آنها برای ارتکاب جرم بوده است. این قتل بهطور گسترده در رسانهها پوشش داده شد و فیلم بهگفتن یکی از عوامل مؤثر در تحریک این نوع خشونت شناخته شد.
هرچند که رسانهها و بسترهای پخش آثار نمایشی چه سینما، چه نمایش خانگی و چه تلویزیون حق بازتاب حقیقتهای تلخ و دردناک جامعه را دارد، اما باید دقت داشت که نحوه نمایش خشونت و مطلبهای منتقلشده از طریق فیلمها میتواند بر تماشاگران اثرگذار باشد، به این علت، تولیدکنندگان فیلمها باید بهدقت در رابطه مطلبهای اخلاقی و اجتماعی آثار خود فکر کنند و در عین حال، از ترویج خشونت بیمورد خودداری کنند.
اما سینما و تلویزیون در ایران از دیرباز بهگفتن ابزاری برای روایت داستانهای اجتماعی، فرهنگی و تاریخی مورد منفعت گیری قرار گرفتهاند، با این حال، در برخی از آثار ایرانی ناظر الگوگیری از فیلمها و سریالهای خارجی هستیم، بهاختصاصی در عرصههای خشونت و قتل.
برخی از این آثار، بهطور خاص، همانند به سریالها یا فیلمهای معروف خارجی همانند Dexter یا Breaking Bad ساخته شدهاند و در برخی موارد میتوانند تأثیرات منفی بر جامعه بگذارند.
سریال «خون سرد» با بازی امیر آقایی در نقش مهم، داستان پزشکی را روایت میکند که بهطور پنهانی به یک قاتل زنجیرهای تبدیل میشود. این کارآگاه با انگیزههای شخصی و اخلاقی خاص، افراد شروری را که از دست عدل فرار کردهاند، از بین برمیدارد. “خون سرد” با شخصیت مهمای که بهطور موازی هم دچار بازدید جنایتها و هم خود دست به ارتکاب قتل میزند، شباهتهایی آشکار به Dexter دارد.
سریال Dexter ساخته جیمز مانوس است که در آن شخصیت مهم، دکستر مورگان، یک کارآگاه جنایی است که کنار حرفه خود بهگفتن یک قاتل زنجیرهای عمل میکند و تنها افرادی را میکشد که در نظر او سزاوار مجازات می باشند. شباهتهای اساسی بین «خون سرد» و “Dexter” در نمایش زندگی دوگانه یک شخصیت که در ظاهر فردی قانونمند است، اما در واقع از دیدگاه اخلاقی خاص خود عمل به قتل میکند، بهوضوح مشهود است.
این سریالها طبق معمولً مخاطب را با یک شخصیت پیچیده آشنا میکنند که بهخلاف رفتارهای اجتماعی نیکو، درون خود دنیای تاریک و خشونتآمیزی دارند. در حالی که برخی اینگونه نمایشها را بهگفتن نقدی بر عدل و فساد سیستماتیک میبینند، اما این نوشته میتواند در نهایت جهت تشکیل حس همذاتپنداری با شخصیت قاتل در برخی از تماشاگران شود و تمایل به توجیه اعمال خشونتآمیز را تحکیم کند.
در سریال «بازنده»، «گردنزنی» و «داریوش» بهانحاء گوناگون فرد دیگر مخاطب را نهتنها خشن میکند بلکه بهسمت قتلهای خونین هم هدایت میکند، چرا که صحنه مثلهکردن برادری توسط خواهرش (آوا) در سریال «بازنده» سپس از گذشت دو هفته که پخش شده تا این مدت جانسوز و غمانگیز است، یا «داریوش» که در یکی از سکانسهایش آدمی را زندهزنده در آتش میسوزاند؛ در قتلهای تازه مصداق اشکار میکند.
هنگامی خبرنگار یکی از رسانههای معتبر به هولناکترین شکل ممکن کشته میشود، قتل خانوادگی در ولنجک و قتل خواننده لسآنجلسی بهسبک سریال «خونِ سرد» و حتی سریال «داریوش» کشته میشود؛ این زنگ هشدار را بیشتر از پیش به صدا درمیآورد که باید از این نمایش خانگی ترسید.
این روزها حجم بالایی از سریالهای جنایی و تلخ را در شبکه نمایش خانگی ناظر هستیم. در قبل ساخت و تولیدات سریالهای تلویزیونی و نمایش خانگی آنقدر ناظر صحنههای رنجآور، هولناک و خشونتهای بیعلتو خارج از اصول دراماتیک نبوده است، حتی روزهایی که سریال «قلب یخی» ساخته میشد.
سریال گردنزنی ـ صحنه بهقتلرسیدن تازهعروس
اما امروز چاقوچاقوکردن تازه عروس و داماد در «گردنزنی»، زندهزنده در آتش سوزاندن سریال «داریوش» و اوج آن مثلهکردن یک برادر توسط خواهر در سریال «بازنده»! حتی آگهی بازرگانی یکی از پلتفرمها هم بهسمت خشونت رفته است، گویی هرچه خشونت، قتل و خون زیاد تر، برگشت اندوخته زیاد تر!
چرا که در یکی از آگهیها که یک برند قهوه تبلیغ میشود طراحی و اجرای آن بر قتل و خشونت محکم است؛ بهنام سپاس در قامت پدرخوانده مافیا رو به دوربین میگوید: “بعضی اوقات برای تنهایی خودت جشن بگیر.»”، سپس در لانگشات با اجسادی روبه رو میشویم که تیر خوردهاند و برای مثالً دوئل بر سر یک مارک قهوه بوده است.
تبلیغ همراه با خشونت در شبکه نمایش خانگی ـ برند قهوه و وجود بهنام سپاس
این تبلیغ با طراحی و اجرای بر پایه قتل و خشونت، پیامی دوگانه را منتقل میکند؛ از یک سو میخواهد جذابیتهای خود را به مخاطب اراعه دهد و از نظر دیگر بهنوعی به توجیه این خشونتها میپردازد، در این بین، نوجوانانی که تازه به تماشای این سریالها میپردازند، با صحنههای ناگواری روبه رو خواهد شد که میتواند تأثیرات عمیقی بر روان و حرکت آنها بگذارد، آیا افرادی که این محتوا را تشکیل و انتشار میکنند، مسئولیت تأثیرات منفی آن را بر نسل جوان بهمسئولیت میگیرند؟
اگر یک مقدار به عقب برگردیم؛ آثاری چون «یاغی»، «پوست شیر» و «زخمکاری» در شبکه نمایش خانگی بازتاب اشکار کرد و نوبت به ژانر فرد دیگر رسید که در یک فضای تاریک و خونآلود در حال پخش می باشند، آثاری همچون «گناه فرشته» با یک سبک و سیاق، «غربت»، «افعی تهران»، «داریوش»، «گردنزنی» و «بازنده» متولد شدند.
کارگردانی که با صحنههای خونی و کشتارهای منزجرکننده در سینمای هالیوود شناخته میشود، برخی از این آثار آنقدر در حوزه خونریزی فرو رفتهاند که مهوّع و دلآشوبکننده می باشند و نمیتوان این سریالها را جستوجو کرد اما هم چنان ساخت و پخش آنان ادامه دارد. در روزهایی که به آثار بانشاط و نشاطقسمت نیاز بیشتری داریم فیلمسازان به آثار خشن و قتل روی میآورند، دلنشین است در جواب به اینهمه تلخی و خشونت در ژستها و پُز «روشنفکری» میگویند؛ “جامعه ایران غمگین است.”!
آتشزدن فردی در یک سریال، کشتن کودکی در سریال دیگر و خونریزی در مجموعه دیگر، صحنههایی است که قطعاً مخاطب ایرانی چشم به راه تماشای آن نیست! مطلب این نوع آثار منافی تعامل و او گفتوگوی اجتماعی است و به جامعه میگوید باید با زور حق خود را بگیرد، آدرس غلطی است که بعضاً جوانان را در محاسبه و حرکت مناسب در زندگی به نادرست میاندازد، این در حالی است که جامعه ایران به هرچه احتیاج داشته باشد به خشونتی که در این آثار ترویج مییابد نیازی ندارد.
سریال افعی تهران
در حالی که تنوع در تشکیل آثار نمایشی از اهمیت بالایی برخوردار است، افراط در نمایش خشونت و محتوای خشن میتواند اعتدال فرهنگی جامعه را بههم بزند. در سالهای تازه، مشاهده میشود که سریالهای کمدی و خانوادگی در قیاس با آثار جنایی و درام بهمراتب کمتر تشکیل خواهد شد. آیا این نوع از تولیدات واقعاً نیاز جامعه را برآورده میکند یا فقط به یک موج گذرا و جذابیتهای سطحی جواب میدهد؟
در این بین، نقش پلیس و ساختار قانونی در داستانها نیز مغفول مانده است. در سریالهایی چون «زخمکاری» بیتوجهی به مبانی قانونی و اجتماعی قابل مشاهده است و در برخی از آثار همچون «گردنزنی»، «افعی تهران»، «غربت» و «داریوش» موج میزند، در حالی که آثار پلیسی باید بهگفتن مثالای از الگوهای مثبت در برخورد با صدمههای اجتماعی و بزهکاریها مورد دقت قرار گیرند.
سریال زخمکاری
این مسئله که در شرایط جاری، مردم بیشتر از هر وقتی به آثار خانوادگی و سرگرمکننده نیاز دارند، اهمیت بیشتری اشکار میکند، در این بین، عدم تشکیل کافی آثار کمدی و طنز، بهمعنی تشکیل خلأ فرهنگی در جامعه است که میتواند تأثیرات منفی عمیقی بر فرهنگ عمومی بگذارد.
با دقت به مروری بر چند تاثییر خارجی خشونتبار باید به این مسئله اشاره کرد تعداد بسیاری از سریالهای نقل دنیا کنار نمایش خشونت، به تشکیل اعتدال در محتوای خود و پرداختن به مسائلی چون خانواده و دوستی نیز دقت دارند و با وجود خشونتهای عریان، به روابط انسانی و ابعاد احساسی نیز پرداختهاند، این در حالی است که فضای نمایش خانگی ما زیاد تر بهسمت نمایش خشونت و درام رفته است.
در نهایت، نیاز به بازنگری در تشکیل محتوا و تشکیل اعتدال در نمایش خشونت و اراعه آثار خانوادگی و کمدی بهوضوح حس میشود، این نهتنها به سلامت روانی نسل جوان پشتیبانی میکند، بلکه به غنای فرهنگی جامعه نیز میافزاید. در دنیایی که رسانهها تأثیر عمیقی بر رفتارها و افکار مردم دارند، مسئولیت تولیدکنندگان در تشکیل محتوای متنوع و متعادل، از اهمیت بسیارای برخوردار است.
این انتقاد را باید مجدد اینجا تکرار کرد؛ این روزها کنار ترسیدن و فاصله گرفتن از نمایش خانگی باید چشمانِ کودک و نوجوانمان را هم بگیریم به پلتفرمها نیفتد، چرا که واقعاً نمیتوان این سریالها را بههمراه خانواده دید، در روزهایی که مردم بیشتر از هر هنگامی به ساخت آثار خانوادگی و سرگرمکننده و طنز نیازمندند ساخت چندین مجموعه جنایی، درام غمانگیز و اکشن چهمعنایی دارد؟
اما آن چیزی که زیاد حائز اهمیت است جامعه نیازمند آثار جنایی و ساخت پروندههای واقعی است که بالاخره بتواند همچون کارهای پلیسی دهههای قبل تلویزیون با محتوایی درست و عبرتآموز، یک جایگاه بازدارندگی نسبت به بزهکاریها و صدمههای اجتماعی تشکیل میکرد نه همچون برخی آثار نمایشی امروز که خودشان ترویجدهنده مصرف دخانیات، اعتیاد و روابط اجتماعی نادرست و… می باشند.
یکی از معضلاتی که در این بین قابل بازدید و بازنگری جدّی است؛ کارگردانان و بازیگرانی است که پیش از این زیاد تر در فضای کمدی مشغول فعالیت بودند امروز زیاد تر راغباند بهسمت کارهای درام و جدّیتر بروند، نمونه بارز آن برزو نیکنژاد که «مرداب» را برای نمایش خانگی ساخت یا مهران مدیری «ساعت ۶ صبح» را برای سینما و حتی جواد عزتی، مهران غفوریان و تعداد بسیاری دیگر در نمایش خانگی.
سریال بازنده
حتماً ساخت آثار نمایشی متنوع با اتفاقات بهروز و ژانرهای پلیسی، اکشن و جنایی ملزوم است اما به همان اندازه کارهای خانوادگی، سرگرمکننده و طنز هم زمانها است در فضای شبکه نمایش خانگی ساخته نشدهاند.
بایستی پُر کردن خلأ ساخت آثار طنز و کمدی و پرداختن به کارهای خانوادگی در نمایش خانگی یک رویکردی باشد که تهیهکنندگان و سریالسازان در دستور کارشان قرار دهند و از طرفی برای ساخت آثار اجتماعی و جنایی هم به این اصل دقت داشته باشند نمایش خشونتِ عریان بهشکل و شمایل امروز زیاد تر میتواند تأثیرات منفی در پی داشته باشد تا جذابیت تشکیل کند.
یادمان باشد این آثار روی برخی اقشار و طبقات که زیاد تر تحتتأثیر سبک زندگی غربی می باشند، تأثیرات مخربی میگذارد و اگر ناظر این قضیه بودیم که آمار جرم و جنایت در جامعه بالا رفت، بهطور قاطق سینما و شبکه نمایش خانگی در این فرآیند نقشی انکارناپذیر ایفا کردهاند.
با انتشار کردن گسترده روایت قتلهای مذکور در رسانهها و الهام قاتل از سریال یا سریالهایی که از مثالهای خارجی کپی شده است، یک الزام را در نظر یادآوری میکند، بازسازی سریالهای خارجی خشونتآمیز به بومیسازی خشونت در جامعه منجر خواهد شد. قطعاً دستگاههای قضایی، نظارتی و انتظامی سرزمین باز هم با این سوال روبه رو می باشند؛ چه کارکرد نظارتی در روبه رو سریالی که خشونت را به متن جامعه پمپاژ کرده است، داشتهاند؟!
برخی منتقدان ممیزیها و سازندگانی آثاری از این دست با این رویکرد دستگاههای نظارتی را توجیه میکنند که فیلم و یا سریالی تاثییر بر مردم نخواهد داشت و با نمایش عریان قتل و قاتل، در جامعه مثالسازی نخواهد شد و این خشونت فقطً در ابعاد مدیومی که نمایش داده میشود باقی خواهد ماند.
وقوع قتلهای تازه نشان داد تولیدات فاقد نظارت در شبکه نمایش خانگی نهتنها سبک زندگی و فرهنگ عامه را در معرض تهدید قرار داده، بلکه جان شهروندان را به مخاطره انداخته است.
هرچقدر این روزها سینما به پشتیبانی نشاط و نشاط در جامعه آمده است، در سریالهای ما این خبرها نیست، خصوصاً در شبکه نمایش خانگی که هر سریالی را مرور میکنیم یا به خشونت، جنایت و یا قتلهای شگفت و غریب میرسد، باید بهشدت در این روال و رویکردها، تجدیدنظر کرد.
سیما فردوسی روانشناس اجتماعی
یقیناً سیما فردوسی روانشناس شناختهشده هم دراینباره به چند مسئله اشاره کرد: «در تعداد بسیاری از سریالها ناظر خشونت هستیم یقیناً بخشی از آن مربوط به آن چیزی است که در جامعه میگذرد، چراکه هر هنرمندی اثری را خلق میکند که از حوالی جامعه بهدور نیست، اما ما ناچار نیستیم هرآنچه را در جامعه میگذرد، با شدت زیاد تر نشان دهیم چون امکان پذیر الگوی بدی برای جامعه باشد آن هم در جامعه ما که فیلم و سریال طرفدار بسیاری دارد و مردم ما فقط بهگفتن برنامه سرگرمی سریالها را جستوجو نمیکنند بلکه آموزش نیز میگیرند.»
او این چنین درمورد تأثیرات فیلمها بر نوجوانان و جوانان پافشاری کرد: «تماشای این فیلمها توسط جوانان و نوجوانان آثار مخربی دارد چراکه این افراد یاد نمیگیرند چطور خشم خود را کنترل و هیجاناتشان را تنظیم کنند ولی اگر قبح قضیه بهشکل بزرگ به نمایش گذاشته و حرف های شود که افرادی که در سریالها بهراحتی آدم میکشند مریض می باشند، میتواند مؤثر باشد.»
او این چنین در ادامه به این مسئله اشاره کرد: «باید در سریالها آموزش داده شود تا چطور در صورت ابراز مشکل، قضیه را میتوانند حل کنند و این ضعف کارگردانان و نویسندگان در فیلمسازی است که فکر میکنند با ساخت فیلمهای خشن میتوانند مخاطب جذب کنند و فیلمهایشان را به فروش برسانند.»
یکی از نکات قابلتأمل که «سیما فردوسی» به آن اشاره کرد دقت و پیگیری مسئولان وابسته را میطلبد، چرا که او بهروی این مسئله پافشاری کرد که شرایط در ساخت آثار نمایش خانگی باید بهسمتی برود که هنگامی فیلم یا سریالی در حال ساخت است از سازمان نظام روانشناسی مجوز ملزوم را دریافت کند چرا که این سازمان، روانشناسان و جامعهشناسان را کنار فیلمسازان قرار میدهد و هنگامی که بر پایه نظرات روانشناسان فیلم ساخته شد در نهایت مجوز را برای پخش صادر کند، قطعاً حالت بهتر خواهد شد.
یقیناً جامعهشناسان فرد دیگر هم نکاتی را نقل کردند؛ احتمالا بین این نکات، او گفت و گو بازتولید خشونت زمان تماشای سریالهای جنایی و خشونتآمیز، حائز اهمیت باشد، چرا که نوجوانان یاد میگیرند از خشونت بهگفتن یک ابزار برای به کرسی نشاندن خواستههایشان منفعت گیری کنند علاوه بر آن این فیلمها علتمیشود سلیقه هنری مخاطب کاسته شود و از رشد و تعالی بازبماند این چنین صدمه بعدی که در طویل مدت برای افراد تشکیل میکند ابراز انواع اختلالات روانی است که در درازمدت تشکیل میشود از جمله افسردگی، اضطراب، کابوسهای شبانه، حس عدمامنیت، … .
نظارت هرچه زیاد تر به ساخت این چنین فیلمها و سریالها، درخواستی است که همه مردم خواستار آن می باشند، اینکه دستگاههای قانونگذار بر این نوشته هرچه سریع تر ورود کنند و از صدمههای زیاد تر این فیلمها و سریالها بر جامعه جلوگیری کنند در واقع جلوی زیان را از هرجا بگیرید، منفعت است.
انتهای مطلب/+
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکار
منبع