به گزارش خبرخوان
به گزارش خبرنگار فرهنگی ، فضای مجازی در سالهای تازه بهگفتن یک ابزار قوی ارتباطی و تبلیغاتی شناخته شده است، این فضا نهتنها بر نحوه تعامل افراد با یکدیگر تأثیر گذاشته، بلکه مرزهای بین حقیقت و خیال را نیز تا حد بسیاری کمرنگ کرده است.
یکی از افرادی که سالها پیش درمورد پیامدهای منفی این فضا هشدار داد، مهران مدیری می بود. او در یک ویدئو که هم چنان در فضای مجازی دست به دست میشود، از خطرات وابستگی بیشتر از حد به تکنولوژی و فضای مجازی سخن او گفت و نسبت به عواقب آینده آن هشدار داد.
در این گزارش به تحلیل حرف هایهای مدیری و بازدید یک اتفاق تازه در فضای مجازی، یعنی ماجرای بهرنگ علوی و عروسک مرموز خواهیم پرداخت.
نقد مهران مدیری درمورد فضای مجازی
سالها پیش مهران مدیری در یک ویدئوی مختصر اما اثرگذار، بهشدت از وابستگی بیشتر از حد به فضای مجازی انتقاد کرد. او در این ویدئو از خانوادهها و مخاطبانش میخواهد آنقدر به فضای مجازی وابستگی نداشته باشند و بهطور خاص از عبارت «بعدها خواهید فهمید چهبلایی با این ابزارِ مجازی بر سر ما آوردهاند!» منفعت گیری کرد، این هشدار در آن زمان احتمالا برای تعداد بسیاری مبهم و غیرقابل فهمیدن می بود، اما با گذشت زمان بهوضوح میتوان مشاهده کرد که این وابستگی چطور به بخشی جداییناپذیر از زندگی روزمره افراد تبدیل شده است.
یکی از با اهمیت ترین مشکلاتی که مهران مدیری به آن اشاره داشت، تبدیل شدن فضای مجازی به محلی برای شایعه ها و تبلیغات نادرست می بود. او بهدرستی اشاره کرد که در دنیای امروز، تعداد بسیاری از افراد تحت تأثیر تبلیغات آنلاین به خرید محصولات و خدماتی میپردازند که امکان پذیر اصالت یا کیفیت ملزوم را نداشته باشند، مثالهایی از این تبلیغات را میتوان در معارفه داروهای غیرمجاز، رستورانها، یا حتی املاک و مبلمان دید که توسط سلبریتیها یا اینفلوئنسرها انتشار میشود و تنها با مقصد کسب منافع شخصی است، نه خدمت به مردم.
فضای مجازی و سلبریتیها در فضای مجازی
امروز تعداد بسیاری از سلبریتیها بهشکل جدی دچار تبلیغات می باشند و این نوشته علتایجاد برخی از مشکلاتهای اجتماعی و فرهنگی شده است، این افراد در تعداد بسیاری از موارد، زیاد تر از آنکه دقت خود را معطوف به هنر یا حرفه خود کنند، به فالوئرها و محبوبیت در فضای مجازی اهمیت خواهند داد، به همین علت، دیگر هنر ذاتی یا توانمندیهای فردی هنرمندان کمتر در برتری است و بهعوض، تعداد فالوئرها و تیکهای آبی اهمیت بیشتری اشکار کرده است، در این بین، هنرمندان پیشکسوت که بهدلایل گوناگون اکنون کمتر در رسانهها دیده خواهد شد، این حالت را دلواپسکننده میدانند و از آن انتقاد میکنند.
ماجرای بهرنگ علوی و عروسک مرموز
اما کنار نقدهای مهران مدیری، ماجرای تازه بهرنگ علوی و عروسک مرموز نشاندهنده تأثیرات ملموس و بعضی اوقات فریبنده فضای مجازی است، این حادثه که در ابتدا یک تهدید واقعی بهنظر میرسید، بعد از مدتی به یکی از موضوعات داغ فضای مجازی تبدیل شد.
ماجرا از این قرار می بود که بهرنگ علوی، بازیگر شناختهشده سینما و تلویزیون، روزی با ماشین خود به باشگاه میرود و بعد از برگشت فهمید میشود که شیشههای ماشینش شکسته شده است و یک عروسک مرموز داخل ماشین قرار داده شده است، در دستان این عروسک یک کاغذ وجود داشت که در آن تهدیدی با محتوای شگفت نوشته شده می بود: «هنوزم فکر میکنی بازیه؟ بیا تا بهت ثابت بشه، شکستن این طلسم به تو بستگی داره، نیمهشب منتظرت هستم وگرنه این داستان ادامه داره…»
این تهدید بهشدت در فضای مجازی انتشار شد و تعداد بسیاری از کاربران دلواپس حالت بهرنگ علوی شدند، بهجستوجو آن، علوی تصمیم میگیرد که برای روشن شدن نوشته، به محل اشارهشده در کاغذ برود. او در ویدئویی دیگر بههمراه یکی از دوستانش به منطقهای در کلاردشت مازندران سفر میکند و تلاش میکند با تشکیل فضای شوقانگیز و دلهرهآور، استرس و هراس بین مخاطبانش تشکیل کند. این ویدئوها با دقت و بهطوری ساخته شده می بود که تا حد بسیاری واقعی بهنظر میرسید و به همین علت تعداد بسیاری از افراد در ابتدا آن را جدی گرفتند.
حقیقت یا فریب؟
در نهایت، این ماجرا هم چنان بهگفتن یک نوشته داغ در فضای مجازی ادامه یافت. برخی کاربران این حادثه را واقعاً تهدیدی جدی و واقعی دانستند، در حالی که برخی دیگر آن را تنها یک شوخی یا کاری نمایشی برای جذب دقت زیاد تر در فضای مجازی میپنداشتند، در هر صورت این اتفاق نشان داد که چطور فضای مجازی میتواند بر فهمیدن و تفکر افراد تأثیر بگذارد و حتی حقیقت و غیرواقعیت را به هم بیامیزد و علتگمراهی آنها شود.
پوستر سریال «ازازیل» و آشکارشدن حقیقت
بعد از هیاهوی مربوط به تهدید بهرنگ علوی توسط عروسک مرموز، پوستر سریال «ازازیل» بهکارگردانی حسن فتحی، حقیقت پشتپرده این اتفاقات را آشکار ساخت، بهنظر میرسد که آن ماجرا بخشی از یک پروژه تبلیغاتی طراحیشده برای سریال تازه باشد، دیگر نه خبری از بهرنگ علوی و نه هیچ اتفاق جدیدی در رابطه آن عروسک مرموز انتشار نشد، که این خود به تردیدهای حاضر دامن زد. این اتفاق دومین حاشیه سریال «ازازیل» بعد از جنجال دستمزد بازیگران می بود که بهنظر میرسد بخشی از استراتژی تبلیغاتی و طراحی بیزینسی این پروژه برای جذب زیاد تر مخاطب در فضای مجازی باشد.
سوءاستفاده از مخاطب و تبلیغات حاشیهای در دنیای امروز تنها به این مورد خاص محدود نمیشود، در قبل نیز اتفاقات شبیهی رخ داده است که نشاندهنده منفعت گیری از این روشها در دنیای تبلیغات است، بهگفتن مثال، تبلیغات فیلم «بهزمان شام» در فضای عمومی که با منفعت گیری از رعب و وحشت بین مردم صورت گرفت، تنها یک عمل تبلیغاتی می بود، شبیه این دست عمل های، تبلیغاتی مبتنی بر تشکیل هراس و شوق برای جلب دقت نیز در دیگر پروژهها دیده میشود.
داریوش ارجمند، بازیگر پیشکسوت، در او گفتوگویی با خبرنگار تسنیم نسبت به حالت جاری فضای مجازی و نحوه انتخاب نقشها گله های کرده است. او با انتقاد از منفعت گیری برخی هنرمندان از «حربه دیدهشدن»، میگوید: «ما اگر هنری داریم، باید آن را جلوی دوربین، روی صحنه، یا در معرض نگاه مخاطب قرار دهیم، اوست که باید تشخیص دهد؛ آیا هنری در وجود ما هست یا خیر؟»
این گله های، اشاره به نوعی تحول در نگرش به هنر و حرفه بازیگری دارد که در آن دقت به فالوئرها و محبوبیت در فضای مجازی برتری بیشتری نسبت به هنرمندی واقعی اشکار کرده است. تعداد بسیاری از هنرمندان قدیمی و پیشکسوت نیز به این روال انتقاد دارند. تعداد بسیاری از آنها نهتنها صفحه مجازی ندارند، بلکه فعالیتهای آنها نیز بهطوری است که بهدور از حاشیهها و در چهارچوبهای حرفهای محدود باقی میماند.
حاشیهسازی بهگفتن استراتژی تبلیغاتی
این نوع رفتارها و اتفاقات تبلیغاتی نهتنها اختصاصی به فضای مجازی نیست، بلکه در سطح پروژههای تلویزیونی و سریالهای شبکه نمایش خانگی نیز به چشم میخورد، سریالهایی که بهجای تمرکز بر کیفیت محتوا، بهروی حاشیهسازی و تشکیل جنجالهای رسانهای پافشاری میکنند. برخی از تهیهکنندگان و صاحبان پلتفرمها حتی در سریالهای تلویزیونی هم از این روشهای تبلیغاتی منفعت میبرند و بعضی اوقات از طریق دیالوگها یا عبارتهای غیرمنتظره و خارج از عرف تلاش در جلب دقت دارند،
بهطور خاص، این شیوه از تبلیغات در پروژههای شبکه نمایش خانگی رایج شده است که طبق معمولً با تشکیل شوق کاذب و بعضاً هراس، تلاش دارند دقت مخاطب را جلب کنند، در ویدئوی بهرنگ علوی، بهوضوح این روال دیده میشود، این چنین، در مواردی همانند ویدئوی شهرام شکوهی، خواننده شناختهشده، نیز اتفاقات شبیهی رخ داده که زیاد تر از آنکه جلب دقت کند، ازردهکننده و متأثرکننده می بود.
نتیجه
با دقت به آنچه در این گزارش نقل شد، بهنظر میرسد که فضای مجازی به یکی از ابزارهای مهم برای تبلیغات و سوءاستفاده از مخاطبان تبدیل شده است. حاشیهسازی و تشکیل هراس در این فضا به یک استراتژی تبلیغاتی رایج تبدیل شده است که حتی بعضی اوقات جانشین دقت به کیفیت محتوا میشود، در این بین، باید بهیاد داشته باشیم که هنرمندان و سلبریتیها مسئولیتی بزرگ در روبه رو مخاطبان خود دارند و باید از ابزارهای تبلیغاتی سالم و اخلاقی برای پیشبرد اهداف خود منفعت گیری کنند،
در این بین، سخنان مهران مدیری در ویدئویی که چند سال پیش انتشار کرد، هم چنان مهم و بهجا بهنظر میرسد. او در آن ویدئو بهدرستی به خطرات فضای مجازی و سوءاستفادههایی که امکان پذیر از آن صورت گیرد اشاره کرده می بود.
اکنون، احتمالا زمان آن رسیده باشد که سلبریتیهای ما زیاد تر به این هشدار دقت کنند و راهی غیر از سوءاستفاده از مخاطب را برای پیشبرد اهدافشان برگزینند.
انتهای مطلب/؛+
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکار
منبع