به گزارش خبرخوان
به گزارش خبرنگار فرهنگی ، حسینعلی شریف از پیشکسوتان برجسته قرآنی ایران است که عمر خود را در راه ترویج فرهنگ قرآن کریم سپری کرده است. او از دوران جوانی به فراگیری و تلاوت قرآن پرداخت و در مسیر رشد قرآنی خود، در کنار اساتید بزرگی پرورش شد. او نقشی مؤثر در راهاندازی رادیو قرآن داشت و از پیشگامان آموزش و ترویج قرآن در آموزش و پرورش به حساب می اید. یکی از افتخارات او، وجود در گروه سرود ۲۲ بهمن است، جایی که همراه با دیگر نوجوانان، در روبه رو حضرت امام خمینی (ره) سرود «خمینی، ای امام» را اجرا کرد. آن لحظه خاطرهانگیز هم چنان در ذهن و دل او زنده است.
حسینعلی شریف سالها است که در مسیر آموزش قرآن قدم برداشته و اکنون نیز به تدریس قرآن کریم مشغول است. کوششهای او در پرورش نسلهای قرآنی و گسترش فرهنگ تلاوت و تدبر در قرآن، میراثی ماندگار از یک عمر خدمت خالصانه به کتاب الهی است.
خبرگزاری تسنیم در او مباحثه با این پیشکسوت و قاری قرآن، به مرور زندگی این قاری توانا و فعال قرآنی پرداخته است.
از خانه تا مسجد؛ مسیری که به استادی ختم شد
شما را به گفتن یکی از قاریان پیشکسوت و فعال در عرصه قرآن کریم میشناسیم. اما برای آشنایی زیاد تر خوب است سابقهای از فعالیتهای قرآنی داشته باشیم. از چه سنی با جلسات قرآنی آشنا شدید و اساتید اولیه شما چه افرادی بودند؟
از نزدیک به ۶ سالگی در جلسات پدرم شرکت میکردم و از این طریق با اساتید قرآن منطقه ۱۷ شهریور (شهباز اسبق) در شرق تهران آشنا شدم. آنجا خدمت اساتید مختلفی بودیم و من کم کم به جلسات قرآنی راه یافتم.
بخشی از آموزشهایم را با پدرم ادامه دادم، تا این که کم کم ما را به جلسات بزرگتر و بهتر معارفه کردند، همانند جلسه استاد سرهنگ حسن بیگلدی که در مسجد اهل مصطفی (حسنآباد) برگزار میشد. این جلسه دو یا سه روز در هفته برگزار میشد و من تلاش میکردم در آن شرکت کنم، هرچند که سن مقداری داشتم. این جلسات مربوط به سالهای ۴۷ و ۴۸ می بود. از طریق همین جلسات با دیگر استادانی چون استاد مولایی رحمتالله و استاد صدررزاده آشنا شدم که منفعت بسیاری از آنها بردم.
هنگامی یک مغازه کوچک، پایگاه نشر قرآن شد
خودتان هم جلسه قرآنی برگزار کردید؟
بله، بعد از مدتی مرحوم پدرم به من نظر دادند که یک جلسه قرآنی در منزل خودمان دایر کنم. این کار را انجام دادم و توانستم بچههای محل را جذب کنم. این جلسه زیاد خوب و پربار می بود.
بعدها به همراه یکی از اقوام یک مغازه کوچک باز کردیم که در آن اصوات قرآنی و قرائات قاریان مصری و ایرانی را جمعآوری و تکثیر میکردیم. این چنین کتابهای قرآنی و سخنرانیهای مرتبط را در مکانی به نام “صوت الشریف” در خیابان ۱۷ شهریور اراعه میکردیم. این کارها را از نزدیک به سال ۱۳۵۱ و در سن ۱۵-۱۶ سالگی اغاز کردم.
بعد از مدتی هم به تدریس در مدارس اطراف دعوت شدم. یکی از مدارس که در آن تدریس کردم، مدرسه موسوی می بود که از سال ۱۳۵۳-۱۳۵۴ در آنجا به آموزش زبان عربی پرداختم.
هنگامی معنویت امام، کودکان را بیاختیار گریاند
مدتی سپس شما را در گروه سرودی میبینیم که در محضر امام خمینی (ره) سرود «خمینی، ای امام» را خواندند. چه شد داخل این گروه شدید؟
در روزهای منتهی به انقلاب، ما تمرین میکردیم تا سرود “خمینی ای امام” را در وجود امام خمینی (ره) در فرودگاه مهرآباد اجرا کنیم. روز ۱۲ بهمن، هنگامی امام خمینی (ره) داخل فرودگاه شدند، ابتدا فکر نمیکردیم ایشان باشند، اما چهره معنویشان چنان اثرگذار می بود که همه ما بیاختیار به گریه افتادیم.
اجرای سرود در فرودگاه چطور انجام شد؟
به یاد دارم که هنگامی ما در فرودگاه مهرآباد در تراسی قرار گرفته بودیم، قرار می بود هنگامی حضرت امام داخل سالن شدند، به ما خبر بدهند تا آماده شویم برای خواندن سرود. در آن محفل، هر آقای سیدی که داخل میشد از بیرون فرودگاه، ما فکر میکردیم حضرت امام است. چون قبلاً عکسی از جوانی امام خمینی دیده بودیم، اما آن عکس قدیمی می بود و زیاد تر به گفتن یک عکس از ایشان در ذهنمان می بود. اما هر بار که فردی داخل میشد، سوال میکردیم «ایشون امام نیست»؟
اما هنگامی امام خمینی (ره) داخل شدند، همه ما بدون این که سؤالی بپرسیم ایشان را شناختیم، آن هم شناختی که با گریه همراه بودم. واقعاً چیزی در چهره مبارک امام می بود که ما که در سن کودکی و نوجوانی بودیم، به طور ناخودآگاه به گریه افتادیم. معنویت امام و وجود ایشان ما را به شدت تحت تأثیر قرار داد. اصلاً خود به خود اشک از چشمانمان جاری شد، حتی نمیدانستیم که امام داخل شدهاند، انگار باور نمیکردیم که آن چهره واقعی امام است. هنگامی که ایشان داخل شدند، بدون هیچ کلمهای، گریهها اغاز شد.
این گریه شوق و شوق در چندین جا برای من پیش آمد. تا این که به ما انها گفتند که از پایین داد میزنند «سرود را بخوانید» چون زمان دیر شده می بود. ما نظم قبلی را که قرار می بود بچهها به ترتیب بایستند، از دست داده بودیم. بچهها جابجا شده بودند و هنگامی انها گفتند اغاز کنید، هر فردی جایی ایستاد و به همین ترتیب سرود را اغاز کردیم. یکی از آن روزهای شگفت می بود.
سال دوم انقلاب هم سرودی که قرار می بود در بهشت زهرا (س) خدمت امام خمینی بخوانیم، برای این که مسیر زیاد شلوغ می بود، برای ترافیک به موقع نرسیدیم. این حادثه در روز ۱۲ بهمن، فرودگاه مهرآباد، سال دوم انقلاب اتفاق افتاد. این چنین در همان سالها چندین بار به مدرسه علوی رفتیم تا خدمت حضرت امام برسیم.
از کلاس درس تا مسئولیت ملی
چه شد که از فعالیت قرآنی در مدرسه به مسئولیتهای قرآنی در سطح منطقهای و ملی رسیدید؟
اغاز در مدرسه موسوی مسئول برنامههای قرآنی بودم. سپس از مدتی، از من خواستند که به گفتن مسئول قرآن منطقه ۱۴ تهران فعالیت کنم. در آنجا مسابقات قرآن دانشآموزان را راهاندازی کردیم. سپس به مراکز بالاتر آموزشی در استان تهران دعوت شدم و سپس از آن به وزارت آموزش و پرورش راه یافتم. مسابقاتی که امروز هم تحت گفتن مسابقات قرآن کریم در حال برگزاری است، از سال ۱۳۵۹ با همکاری یکی از دوستان راهاندازی کردیم و هم چنان ادامه دارد.
درواقع ما جزء بانیان برگزاری مسابقات قرآن در آموزش و پرورش بودیم و از ابتدا در برنامهریزی و اجرای این مسابقات نقش داشتیم و با پشتیبانیهایی که دریافت کردیم، این مسابقات گسترش اشکار کرد و اکنون در سطح ملی ادامه دارد.
راهاندازی رادیو قرآن؛ ایدهای که ماندگار شد
نقش شما در راهاندازی رادیو قرآن هم مسئله مهمی است که باید به آن اشاره شود. چطور در راهاندازی رادیو قرآن نقش داشتید؟
در بهمن ۱۳۶۲، در همان روزی که حضرت امام خمینی (ره) در سال ۵۷ داخل ایران شدند، مقام معظم رهبری (آن زمان در مسئولیت فرد دیگر بودند) از ما چند نفر، از جمله استاد صدررزاده و بنده، خواستند که در تأسیس رادیو قرآن همکاری کنیم. رادیو قرآن در همان سال با سه ساعت برنامه اغاز به کار کرد که ابتدا بعدازظهرها از ساعت ۵ تا ۸ شب پخش میشد و سپس صبحها نیز همان برنامه از ساعت ۵ تا ۸ صبح تکرار میشد.
ایران در نگه داری آرشیو قرآنی از مصر پیشی گرفت
روال پیشرفت رادیو قرآن چطور می بود؟
به مرور زمان، ساعات پخش برنامهها افزایش یافت تا این که امروزه به لطف خدا، این شبکه به طور ۲۴ ساعته فعالیت دارد. این برکتی است که قرآن به سرزمین ما بخشید، به خصوص به علت انقلاب اسلامی، رهبری امام خمینی (ره) و علاقه مقام معظم رهبری (امام خامنهای) به مباحث قرآنی.
آیا ارتباطی با رادیو قرآن در دیگر کشورها، همانند مصر، داشتید؟
بله، در سال ۱۳۸۳ یا ۱۳۸۴، مأموریتی از سوی صدا و سیما به بنده و چند نفر از همکاران داده شد تا به قاهره برویم. در آنجا، زمان بازدید از صدا و سیمای مصر، تصمیم ما بازدید حالت آرشیو قرآنی آنها می بود. مسئول آنجا از من سوال کرد که چطور ایران این حجم از نوارهای قرآنی را نگهداری میکند.
به او گفتم که به علت علاقهای که به قرآن داریم و دقت اختصاصیای که رهبران ما به این نوشته دارند، فضای زیاد مناسب و گستردهای برای نگهداری قرائات قاریان برجسته فراهم شده است. آنها شگفتزده شدند و انها گفتند که حتی خود مصر این چنین آرشیوی ندارد. این برای من زیاد دلنشین و افتخارآمیز می بود که ایران در نگه داری میراث قرآنی ایناین چنین پیشرو شده است.
آموزش قرآن در مسیر پرورش طلاب
اکنون مشغول چه فعالیتهایی هستید؟
اکنون دو روز در هفته در یک حوزه علمیه تدریس میکنم. این چنین دو روز دیگر به آموزش تجوید، به اختصاصی برای طلاب، میپردازم. طلاب باید این آموزشها را فرا بگیرند تا در مساجدی که امامت میکنند، نمازهایشان صحیح باشد و برای دیگران نیز سودمند واقع شوند.
در مسجد صاحبالزمان (عج) در شمال غرب تهران هم که تحت مدیریت حجتالاسلام حسین اسکندری است، فعالیت دارم. این مسجد محیط زیاد خوبی را برای فعالیتهای قرآنی فراهم کرده است.
چه نقشی در تأسیس دارالقرآنها داشتهاید؟
جواب: در سال ۱۳۷۱، دارالقرآن را در منطقه ۱۴ آموزش و پرورش، تحت مدیریت استاد درونه و با حمایتآقای سهرابی، که معاونت پرورشی منطقه را بر مسئولیت داشت، تأسیس کردیم. بعد از آن، تواناییای که در یک سفر یکساله به ماداگاسکار در مدرسهای که ایرانیها تحت نظر سفیر زمان تأسیس کرده بودند، کسب کردم، در ایران و منطقه ۱۴ پیاده کردم.
گسترش دارالقرآنها در سطح سرزمین چطور انجام شد؟
جواب: در سال ۱۳۷۷ یا ۱۳۷۸، مرحوم آقای عبدالباقی از وزارت آموزش و پرورش از بنده دعوت کردند تا دارالقرآنها را به طور سراسری گسترش دهیم. این مطرح در سراسر سرزمین اجرایی شد و نزدیک به ۶۰۰ دارالقرآن در مناطق آموزش و پرورش راهاندازی شد. الحمدلله، تعداد بسیاری از آنها هم چنان فعال می باشند و به فعالیتهای قرآنی مشغولاند.
حالت قرآنآموزی در نسل تازه؛ زمانها و چالشها
شما در حوزه تدریس قرآن با جوانان در ربط هستید. حالت انس نسل تازه با قرآن را چطور برسی میکنید؟
پیش از انقلاب، جلسات قرآن به سختی برگزار میشد و شرکت در آنها با هراس و مراقبت همراه می بود، چراکه ساواک به شدت نظارت میکرد. جلسات محدودی در تهران وجود داشت، همانند جلسات اساتید مولایی، سرهنگ بیگدلی، مسگرها، صدرزاده و موسوی. انقلاب اسلامی تحول عظیمی در این عرصه تشکیل کرد و تعداد جلسات قرآن به شدت افزایش اشکار کرد.
بهگفتن مثال در قبل در کشورهایی همانند ماداگاسکار، حتی آموزش روخوانی قرآن زیاد دشوار می بود. اما امروز، پیشرفت قاریان آفریقایی، همانند قاریان جزایر کومور، مشخص می کند که تأثیر ایران و انقلاب اسلامی در این پیشرفت قابلدقت بوده است. در داخل سرزمین هم پیشرفت بسیاری حاصل شده، اما نسبت به سالهایی که از انقلاب میگذرد، انتظار میرفت که حالت حتی بهتر باشد. کوتاهیهایی از جانب ما اساتید و مسئولان فرهنگی وجود داشته است. اگر مسئولان حوزههای فرهنگی همانند اوقاف، آموزش و پرورش و سازمان تبلیغات تلاش بیشتری کنند، قطعاً گسترش فرهنگ قرآنی تسریع خواهد شد.
ما باید بدانیم که قرآن، تنها ریسمان محکم الهی است که بین مسلمانان آویخته شده و اگر به آن چنگ نزنیم، نادرست بزرگی مرتکب شدهایم. جوانان و خانوادهها باید خودشان به اهمیت قرآن پی ببرند و تلاش کنند که ارتباطشان با این کتاب الهی زیاد تر شود.
آیا مسابقات قرآنی تنها به تلاوت و نگه داری محدود شدهاند؟
این روزها جمهوری اسلامی ایران مسابقات قرآنی را در سطح ملی و بینالمللی برگزار میکند. کشورهای فرد دیگر همانند بحرین، قطر و مصر هم این رقابتها را برگزار میکنند. به نظر شما مقصد مهم این مسابقات چیست؟
مقصد مهم مسابقات قرآنی، افزایش آشنایی مردم با قرآن، قرآنیتر و خداییتر شدن جامعه است. اگر این رقابتها فقط به جنبه سیاسی محدود شود، منفعت قرآنی نخواهد داشت. در ایران، مقصد این مسابقات تشکیل اتحاد بین مسلمانان و تحکیم جایگاه قرآن در جامعه است. امام خمینی (ره) فرمودند که انقلاب ما ریشه در قرآن دارد، به این علت ما باید طوری حرکت کنیم که مسابقات قرآنی به ترویج فرهنگ قرآنی منجر شود.
اگر مسابقات تنها به تلاوت و نگه داری محدود شود، منفعت کافی از قرآن نخواهیم برد. باید بر روی تأثیر قرآن بر اعمال و اخلاق افراد نیز کار شود. اگر برخوردها و حرکت ما قرآنی باشد، تأثیرگذاری بیشتری خواهیم داشت.
مسابقات قرآنی امسال در حرم امام رضا (ع) و تالار قدس برگزار شد. به باور شما، برگزاری این رقابتها در این چنین فضایی چه تأثیری بر وحدت مسلمانان، به اختصاصی اهل سنت، دارد؟
اهل سنت هم محبت خاصی نسبت به اهلبیت (ع) دارند، هرچند اعتقاداتشان دقیقاً همانند شیعیان نیست. این مسابقات، فرصتی برای تحکیم این محبت است. توانایی شخصی من نشان داده که بدون اجبار و تنها با حرکت و اخلاق خوب، میتوانیم تأثیر عمیقی بر مخاطبان بگذاریم. برای نمونه، در کشورهایی همانند سریلانکا، افراد تعداد بسیاری تنها با مشاهده حرکت و گفتار صحیح، به مذهب اهلبیت (ع) علاقهمند شدند.
قرآن و اهلبیت (ع) راه هدایت می باشند و اگر ما با اعمال و حرکت خود مطلب آنها را منتقل کنیم، خودبهخود مردم جذب خواهند شد. اهل سنتی که در این مسابقات وجود دارند، اگر حقیقت قرآن را از طریق حرکت ما ببینند، به اهلبیت (ع) نزدیکتر خواهند شد.
ما باید به امکانات قرآنی امروز داشته باشیم. چون قبل از انقلاب، تهیه یک نوار قرآنی زیاد دشوار می بود. من شبها بیدار میماندم تا تلاوتهایی را که از رادیوهای کشورهای عربی پخش میشد، ضبط کنم و از آنها برای آموزش منفعت گیری کنم. اما امروز، امکانات زیاد گسترده شده است. جوانان میتوانند به راحتی به صوتهای قشنگ، راه حلهای نوین نگه داری و آموزش قرآن، تفسیرهای گوناگون و منبع های قرآنی دسترسی داشته باشند. اگر از این امکانات به درستی منفعت گیری کنیم، پیشرفتهای بیشتری نیز حاصل خواهد شد.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکار
منبع