آشپزی یا آگهی؟ قضیه این است!_خبرخوان

علی باقری
8 Min Read


به گزارش خبرخوان

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «شفرونی» نمایش‌خانگی قرار می بود با ترکیب آشپزی و طنز، توانایی‌ای تازه برای مخاطب بسازد؛ اما تنها چند دقیقه کافی است تا تماشاگر بفهمد با برنامه‌ای سروکار دارد که زیاد تر از آن‌که «رئالیتی‌شو» باشد، یک «کنداکتور طویلِ تبلیغات» است؛ تبلیغاتی که نه‌تنها قبل و وسط برنامه، بلکه در دل محتوا نیز چنان گل‌درشت کاشته شده‌اند که عملاً تاثییر را از ریخت انداخته‌اند. نتیجه؟ برنامه‌ای نیم‌پخته، تکراری و مملو از شوخی‌های فرسوده که زیاد تر از ظرف‌های غذا، لوگوهای اسپانسر جلب دقت می‌کنند.

«شفرونی» از همان تکه اول نشان داد که قرار نیست چیز تازه‌ای به سفره شلوغ رئالیتی‌شوهای شبکه نمایش‌خانگی اضافه کند. برنامه‌ای که زیاد تر همانند نسخه‌ای کپی‌شده از الگوهای تکراری است: چند چهره شناخته‌شده، چند شوخی نخ‌نما و یقیناً نیما شعبان‌نژاد، که احتمالا تنها نقطه قوت این مجموعه باشد. در کنار همه این‌ها، موجی از تبلیغات سنگین برنامه را احاطه کرده و مخاطب را با یک سوال مهم مواجه می‌کند: من پول اشتراک پلتفرم را می‌دهم تا سرگرم شوم یا این که تبلیغات را تماشا کنم؟

در واقع «شفرونی» زیاد تر به «آگهی بازرگانی با چاشنی شوخی» شباهت دارد؛ آن هم نه شوخی‌های تازه، بلکه همان شوخی‌هایی که پیش‌تر در «جوکر»، «اسکار» و حتی برخی برنامه‌های صداوسیما آزموده شده‌اند و دیگر تأثیری ندارند.

۱. تبلیغ‌زدگیِ افراطی؛ بزرگ‌ترین آفت شفرونی

حتی اگر از شوخی‌های سطحی یا اجرای کم‌رمق عبور کنیم، چیزی در «شفرونی» هست که نمی‌توان نادیده گرفت و از همان ثانیه‌های اول توی چشم می‌رود: انباشتِ تبلیغات، از نوع ناخوشایند و گل‌درشت؛  در حالی‌که استانداردهای جهانی مشخص می کند تبلیغات باید «پیرامتن» باشند نه «در متن»، «شفرونی» عملاً این مرز را از بین برده است. تبلیغات نه‌تنها پیش از اغاز برنامه و در بین آن پخش خواهد شد، بلکه در دل برنامه، در قاب‌ها، روی میزها، در دیالوگ‌ها و حتی در شوخی‌ها تزریق شده‌اند.

این حالت یک قضیه بزرگ تشکیل می‌کند: مخاطب دوبار پول می‌پردازد— یک‌بار برای اشتراک، یک‌بار برای تحمل آگهی‌ها؛  برخلاف تعداد بسیاری از پلتفرم‌های خارجی همانند Netflix یا Amazon Prime Video که حق اشتراک را جانشین تبلیغ کرده‌اند در «شفرونی» مخاطب حتی با پرداخت پول هم از هجوم آگهی‌ها آسوده نمی‌شود. این چنین توانایی‌ای در داخل سرزمین نیز کم‌سابقه نیست، اما هیچ برنامه‌ای تا این حد به «بازرگانی در قالب سرگرمی» نزدیک نشده می بود. «جوکر» که تبلیغ زیاد داشت، حداقل سرگرم‌کننده می بود. در «شفرونی» اما حالت به‌طوری است که گویی همه روایت و شوخی‌ها در خدمت برندها می باشند، نه برعکس.

۲. محتوا؛ تکرارِ تکرارِ تکرار اما…

«شفرونی» از همان تکه اول نشان داد که قرار نیست چیز تازه‌ای به سفره شلوغ رئالیتی‌شوهای شبکه نمایش‌خانگی اضافه کند. برنامه‌ای که زیاد تر همانند نسخه‌ای کپی‌شده از الگوهای تکراری است: چند چهره شناخته‌شده، چند شوخی نخ‌نما و یقیناً نیما شعبان‌نژاد، که احتمالا تنها نقطه قوت این مجموعه باشد. در کنار همه این‌ها، موجی از تبلیغات سنگین برنامه را احاطه کرده و مخاطب را با یک سوال مهم مواجه می‌کند: من پول اشتراک پلتفرم را می‌دهم تا سرگرم شوم یا این که تبلیغات را تماشا کنم؟

با این حال، نمی‌توان منکر شد که برنامه لحظاتی بامزه و بعضی اوقات غیرمنتظره دارد. چالش‌هایی که شرکت‌کنندگان در آن قرار می‌گیرند، حداقل در چند تکه، توانسته لحظاتی واقعی از شوق و رقابت را به عکس بکشد. برخی از شوخی‌ها و عکس العمل‌های نابِ بازیگران، علتشده که تماشاگر برای چند دقیقه خنده واقعی توانایی کند.

در سایت خبری خبرخوان آخرین اخبارحوادث,سیاسی,فرهنگ وهنر,اقتصاد و تکنولوژی,دفاعی,ورزشی,ایران,جهان را بخوانید.

از طرف دیگر، تنوع شخصیت‌ها – هرچند محدود – پشتیبانی کرده تا برنامه از یکنواختی کامل نجات اشکار کند. نیما شعبان‌نژاد با وجود طبیعی و طنز موقعیت‌هایش، یک حس تازه به برنامه داده و مشخص می کند تا این مدت می‌توان در بین کلیشه‌ها، لحظاتی سرگرم‌کننده ساخت.

با همه این‌ها، قضیه مهم تا این مدت پابرجاست: تبلیغات زیاد و فضای پررنگ اسپانسرها بعضی اوقات بیشتر از خود برنامه به چشم می‌آید. این تضاد علتشده تماشاگر مدام بین لذت بردن از لحظات سرگرم‌کننده و تحمل تبلیغات دست‌وپا بزند. در نهایت، «شفرونی» برنامه‌ای است که نقاط قوتش می‌تواند مخاطب را راضی کند، اما ضعف‌ها و تکراری بودنش، به گمان زیادً علتخواهد شد که زیاد‌ها سپس از چند تکه، عطای آن را به لقایش ببخشند.

۳. بی‌مرزی در شوخی؛ هنگامی طنز به دام ابتذال می‌افتد

بخشی از انتقادات به «شفرونی» فهمید جنس شوخی‌ها است: شوخی‌های جنسی، اشاره‌های سطحی، بی‌احترامی‌های ناخواسته و رفتارهای سبک و غیرمتعارف. مثالای شاخص: او گفت‌وگوی نعیمه نظام‌دوست با جواد خیابانی. جایی‌که شوخی‌ها از مرز احترام عبور می‌کند و به جای طنازی، نوعی «هجو جایگاه افراد» شکل می‌گیرد.

این شیوه طنزپردازی نه‌تنها لحن برنامه را به ابتذال نزدیک می‌کند، بلکه ذائقه مخاطب را نیز به‌سمت سطحی‌نگری می‌برد؛ صدمه فرهنگی‌ای که در طویل مدت خطرناک است.

۴. پیروی از نسخه‌های موفق، بدون فهمیدنِ روح آن‌ها

«شفرونی» از فرمول برنامه‌هایی چون «جوکر» منفعت برده، اما تفاوت بزرگی بین «برداشتن قالب» با «فهمیدن روح برنامه» وجود دارد. «جوکر» ساختار سرگرمی داشت؛ «اسکار» ریتم داشت؛ «مافیا» موقعیت‌سازی داشت؛ «شفرونی» اما نسخه‌ای زیاد تر در خدمتِ تبلیغ است. در بازار جهانی، مثالهایی همانند «MasterChef» یا «Hell’s Kitchen» نشان خواهند داد که یک مسابقه آشپزی باید «رقابت»، «خلاقیت» و «شوق» داشته باشد. اما «شفرونی» نه رقابت واقعی دارد، نه چالش آشپزی، نه حتی چیدمان حرفه‌ای قضاوت.

۵. چرا این همه تبلیغ؟ چون فقدان محتوا را می‌پوشاند!

بهترین توصیف برای «شفرونی» این است: محتوای کم + تبلیغات زیاد = برنامه‌ای که زیاد تر می‌فروشد تا می‌سازد؛  هنگامی محتوا کم‌جان است، آگهی‌ها یک دفعه تبدیل به تکیه‌گاه مهم برنامه خواهد شد.

قسمت‌های سرگرمی مختصر، شوخی‌ها بی‌انرژی و قاب‌ها بیشتر از حد تمیز و بی‌روح‌اند. انگار دستور کار این بوده: «هرجا محتوا کم آوردیم، یک تبلیغ اضافه کنید.»

۶. آشپزیِ بی‌هویت؛ چرا غذاهای ایرانی نادیده گرفته شدند؟

یکی دیگر از ضعف‌های برنامه، بی‌توجهی به ظرفیت عظیم تنوع غذایی ایران است. برنامه‌ای که می‌توانست به معارفه فرهنگ غذایی محلی بپردازد، ترجیح داده است طعم‌های خارجی را پیروی کند. نتیجه؟ باز هم یک «ویترین شیک» که هویتی ندارد.

شفرونی، محصولی که سریع وایرال می‌شود اما دیر ماندگار

«شفرونی» نماینده مشکلی بزرگ‌تر در شبکه نمایش خانگی است: سطحی‌سازی محتوا، تبلیغ‌زدگی افراطی و تکرار فرم‌های فرسوده؛  در حالی‌که پلتفرم‌ها هزینه‌های سنگینی از مخاطب می‌گیرند، انتظار حداقل کیفیت، خلاقیت و احترام به تماشاگر منطقی است. اما «شفرونی» مشخص می کند مقصد مهم نه خلق سرگرمی، بلکه جذب اسپانسر و وایرال‌شدن بوده است.

انتهای مطلب/

دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکار

اخبار تکنولوژی

اخبار اقتصادی

اخبار فرهنگ وهنر

اخبار تکنولوژی

اخبار سلامتی



منبع

Share This Article