مسئولان باید مخاطب مهم «ایران‌جان» صدا و سیما باشند/ چرا نیاز به دور تازه این پویش داریم؟_خبرخوان

علی باقری
9 Min Read


به گزارش خبرخوان

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، از ۱۵ آذرماه چراغ ششمین مرحله اتفاقات «ایران‌جان» در صدا و سیما روشن شده و تا ۲۱ آذر ادامه خواهد داشت؛ رویدادی که این‌بار در گلستان برگزار می‌شود؛ استانی که اگرچه سال‌ها در آمار گردشگری، کشاورزی و تنوع فرهنگی جایگاهی برجسته داشته، اما در روایت ملی کمتر مجال دیده‌شدن یافته است. «ایران‌جان» که از خرداد ۱۴۰۴ اغاز شده و هر ماه یک استان را در محور روایت تلویزیون قرار می‌دهد، پیش از این در خوزستان، ایلام، اصفهان، فارس و خراسان جنوبی اجرا شده و بر پایه داده‌های مرکز تحقیقات صداوسیما، توانسته قسمت قابل توجهی از مخاطبان را با خود همراه کند.

این همراهی، تنها نتیجه تنوع جغرافیا و فرهنگ استان‌ها نیست، بلکه محصول تحول رویکردی است که تلاش دارد آنتن ملی را از تمرکز سنتی بر پایتخت جدا کند و به سمت بازتاب زندگی واقعی مردم در سراسر سرزمین ببرد.

«ایران‌جان» در ذات خود طرحی فقطً طبیعت‌گردانه نیست

گلستان در این مسیر، مثالای نمادین است؛ استانی که پژوهشگران جغرافیا سال‌ها است آن را «ایران کوچک» توصیف می‌کنند. این تعبیر نه یک لقب تبلیغاتی، بلکه بازتاب ساختار واقعی اقلیمی و فرهنگی منطقه است: هشت اقلیم از یازده اقلیم ایران در گلستان گرد آمده و زندگی ۱۷ قومیت در کنار یکدیگر چهره‌ای چندلایه و کم‌نظیر خلق کرده است. همین ویژگی‌ها جهت شده تا روایت تلویزیونی این هفته متنوع و چندبعدی باشد؛ روایتی که از بازار بندرترکمن تا جنگل‌های هیرکانی، از سواحل خزر تا ارتفاعات جهان‌نما امتداد یافته و پارک ملی گلستان، تالاب گمیشان، آبشار کبودوال و برج قابوس را نه فقطً به‌گفتن جاذبه، بلکه به‌گفتن بخشی از حافظه زیست‌محیطی و فرهنگی سرزمین بازتاب می‌دهد.

اما «ایران‌جان» در ذات خود طرحی فقطً طبیعت‌گردانه نیست. موسیقی محلی، آیین‌های قومی، زبان‌ها، توانایی‌های بومی و سبک زندگی مردمان استان نیز در قاب برنامه‌ها نشسته است؛ عناصری که به حرف های فعالان فرهنگی، سال‌ها در حاشیه آنتن ملی قرار داشتند. این قسمت‌ها مخاطب را با لایه‌هایی از هویت اجتماعی گلستان مواجه می‌کند که در نگاه گردشگرانه طبق معمولً نادیده می‌ماند.

این رویکرد می‌تواند از تبدیل به یک عکس کارت‌پستالی جلوگیری کنند

در کنار این لایه‌های هویتی، مدیران صداوسیما بر الزام نمایش مسائل واقعی استان نیز پافشاری دارند؛ از چالش‌های زیرساخت گردشگری و مدیریت منبع های طبیعی تا مشکلات حوزه معیشت، آب، جنگل‌داری و دغدغه‌های زیست‌محیطی. این چنین رویکردی می‌تواند از تبدیل روایت استان‌ها به یک عکس کارت‌پستالی جلوگیری کرده و رسانه را به نقش واقعی خود، یعنی پل ارتباطی بین مردم و مسئولان، نزدیک‌تر کند.

ایران‌جان به ظاهر یک برنامه هفت روزه است!

برای تحقق این چنین هدفی، شبکه گلستان و واحدهای گوناگون صداوسیما تشکیل گسترده‌ای را در دستور کار قرار داده‌اند. تنها در قسمت رادیویی ۳۱۵ برنامه در قالب ۹۰ گفتن آماده شده و چندین قالب تصویری نیز به‌طور مشترک توسط شبکه‌های استانی و سراسری تهیه شده است. این همکاری‌ها مشخص می کند که «ایران‌جان» علاوه بر روایت جغرافیایی، تلاشی برای تمرکززدایی در تشکیل محتواست؛ تلاشی که اگر استمرار یابد، می‌تواند مرز بین «شبکه استانی» و «شبکه ملی» را کمرنگ‌تر کرده و روایت بومی را به جریان مهم رسانه‌ای تبدیل کند.

در سایت خبری خبرخوان آخرین اخبارحوادث,سیاسی,فرهنگ وهنر,اقتصاد و تکنولوژی,دفاعی,ورزشی,ایران,جهان را بخوانید.

با این حال، کارشناسان رسانه و جامعه‌شناسی اعتقاد دارند اثرگذاری واقعی «ایران‌جان» وقتی محقق می‌شود که برسی‌های دوره‌ای و علمی برای هر استان صورت گیرد؛ از سنجش مقدار رضایت مخاطبان گرفته تا بازدید این که این روایت‌ها چه‌ اندازه توانسته‌اند نگاه عمومی به استان‌ها را تحول دهند. علاوه بر این، پافشاری می‌شود که شراکت مردم محلی نباید محدود به وجود در گزارش‌های نمایشی باشد، بلکه باید خود به بخشی از روایت تبدیل شوند. وجود کشاورزانی که از تغییرات اقلیمی سخن می‌گویند، صیادانی که روایت‌شان از ساحل با حقیقت‌های زیست‌محیطی گره خورده، و هنرمندانی که دغدغه نگه داری موسیقی بومی دارند، به روایت‌ها اعتبار و عمق می‌بخشد.

«ایران‌جان» در ایستگاه گلستان به ظاهر یک برنامه هفت‌روزه است، اما در معنی می‌تواند اغاز یک تحول پایدار باشد؛ تغییری که رسانه ملی را از تهران‌زدگی تاریخی دور کند و عکس ایران را نه از زاویه پایتخت، بلکه از زبان مردم هر استان بازسازی کند. گلستان با موقعیت جغرافیایی و فرهنگی اختصاصی‌اش، فرصتی است تا نشان دهد این نگاه تازه چطور می‌تواند استانی که سال‌ها تنها «مسیر عبور» برداشت می‌شد را به جایگاهی تازه در نقشه فرهنگی و رسانه‌ای سرزمین رساند؛ جایگاهی که با لیاقت تنوع، غنای فرهنگی و ظرفیت‌های گسترش‌ای آن است.

اهمیت ادامه‌دار بودن «ایران‌جان» و الزام نگاه قضیه‌محور

اتفاقات «ایران‌جان» طی ماه‌های قبل نشان داده که صداوسیما می‌تواند با فاصله گرفتن از تهران‌محوریِ مزمن، به روایتِ واقعی‌تری از ایران برسد؛ روایتی که صدای مردم و ظرفیت‌های فراموش‌شده استان‌ها را به آنتن مهم رساند. از خوزستان و ایلام تا اصفهان، فارس و خراسان جنوبی، و اکنون در ایستگاه گلستان، آنچه این اتفاقات را مورد قیمت می‌کند فقطً نمایش زیبایی‌ها نیست، بلکه تشکیل فرصتی برای دیده‌شدن زندگی روزمره، میراث فرهنگی، مشکلات و مطالبات مردم در نقاط گوناگون سرزمین است.

هرچند این مطرح توانسته بخشی از عکس واقعی استان‌ها را داخل قاب رسانه ملی کند، اما اهمیت مهم آن وقتی آشکار می‌شود که چالش‌ها و مانع ها نیز در کنار ظرفیت‌ها دیده شوند. استان‌هایی چون خوزستان و ایلام، که پیش‌تر میزبان «ایران‌جان» بودند، مثالهای روشنی از الزام نگاه قضیه‌محور می باشند؛ مناطقی که در کنار منبع های عظیم طبیعی و فرهنگی، با مشکلاتی چون افتزیرساخت، مسائل زیست‌محیطی، فشارهای اقتصادی و محرومیت تاریخی روبه رو‌اند. نمایش صرفِ جذابیت‌ها بدون واکاوی این مسائل، روایت را یک‌سویه و حتی کم‌تاثییر می‌کند.

اکنون این زمان فراهم شده است

رسیدن «ایران‌جان» به گلستان نیز همین الزام را یادآوری می‌کند. این استان با وجود تنوع بی‌نظیر طبیعی و فرهنگی، سال‌ها در حاشیه دقت ملی قرار داشته و تعداد بسیاری از مشکلات آن، از جنگل‌زدایی تا ضعف زیرساخت‌های گردشگری و گسترش‌ای، کمتر در سطح ملی نقل شده است. اکنون فرصتی فراهم شده تا روایت گلستان تنها به زیبایی‌های هیرکانی و بازارهای ترکمنی محدود نماند و به دغدغه‌ها و چالش‌های مردم نیز بپردازد.

توانایی چند ایستگاه نخست نشان داده که «ایران‌جان» اگر به شکل مستمر ادامه یابد و به یک اتفاقات نمادین و مقطعی محدود نشود، می‌تواند نقش مؤثری در بازتعریف رابطه رسانه با مردم ایفا کند. مردم استان‌ها وقتی حس می‌کنند «در تلویزیون دیده خواهد شد» که زندگی واقعی‌شان، با همه سختی‌ها و امیدها، در آنتن ملی بازتاب اشکار کند. اینجاست که رسانه می‌تواند به‌جای تکرار روایت‌های مرکزگرا، عکس جامع‌تری از ایران اراعه دهد؛ تصویری که حاصل وجود و شراکت مردم در روایت است.

به این علت استمرار «ایران‌جان» نه تنها ملزوم، بلکه یک الزام استراتژیک برای صداوسیماست. این مسیر اگر با برسی دقیق، نگاه انتقادی، وجود فعال مردم محلی و پرداختن صادقانه به مسائل همراه شود، می‌تواند به یکی از با اهمیت ترین پروژه‌های رسانه‌ای سرزمین تبدیل شود؛ پروژه‌ای که ایران را از زاویه نگاه مردم هر استان، مجدد روایت می‌کند و فضای رسانه‌ای را از تمرکز مزمن بر تهران به سمت شناخت عمیق‌تر از پهنه گسترده سرزمین هدایت می‌کند.

انتهای مطلب/

دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکار

اخبار تکنولوژی

اخبار اقتصادی

اخبار فرهنگ وهنر

اخبار تکنولوژی

اخبار سلامتی



منبع

Share This Article