به گزارش خبرخوان
نوید کمالی، تحلیلگر ارشد مسائل راهبردی، در یادداشتی تحت گفتن ” چشمانداز جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه کشورمان؛ تحلیل پیامدها و الزامات راهبردی که در اختیار خبرگزاری برنا قرار داد نوشت:
تغیرات تازه منطقه و بهاختصاصی عملیات نظامی رژیم صهیونیستی علیه کشورمان، فصلی تازه و بیسابقه را در مناسبات ژئوپلیتیک غرب آسیا گشوده است. این جنگ تحمیلی که با مقصد تضعیف قابلیتهای دفاعی و هستهای کشورمان اغاز شده، نه تنها امنیت ملی ما را به چالش کشیده، بلکه ارامش و اسایش کل منطقه را با ابهامات جدی روبه رو ساخته است. در شرایط جاری، تحلیل دقیق و آیندهنگرانه این بحران، با رویکردی بینارشتهای و سیاستمحور، بهمنظور صیانت از منافع ملی و هدایت افکار عمومی و نخبگان، از اهمیت حیاتی برخوردار است. سوال مهم این است که در روبه رو با این تجاوز نظامی، چه مسیرهایی پیش روی کشورمان قرار دارد و بازیگران منطقهای و فرامنطقهای چه نقشی در افت یا تشدید این بحران ایفا خواهند کرد؟
برای جواب به این سوال استراتژیک با تکیه بر تحلیل ساختاری و روندها، پیامدهای این جنگ را برای کشورمان واکاوی کرده و با نگاهی مبانی بر منافع ملی، به مطرح پیشنهادهای راهبردی خواهیم پرداخت. در اینجا بایستی به این مسئله دقت داشت که تغیرات میدانی، عکس العمل بازیگران بینالمللی و حالت داخلی کشورمان، جملگی مؤلفههایی می باشند که در شکلدهی به چشمانداز آتی این تقابل نقش محوری دارند. از این رو، برسی دقیق شرایط حاضر و پیشبینی سناریوهای محتمل، نخستین قدم در تدوین جوابهای مؤثر و مشابه با منافع راهبردی کشورمان است.
تحلیل ساختاری این منازعه مشخص می کند که رژیم صهیونیستی، با حس خطر از پیشرفتهای منطقهای و هستهای کشورمان، در پی تحول معادلات قوت و تحمیل اراده خود در غرب آسیا است. این تجاوز نظامی را باید در راستای راهبرد طویل مدت این رژیم برای مهار و تضعیف بازیگران جدا گانه منطقهای و تثبیت هژمونی خود در نظر گرفت. بازیگران فرامنطقهای، بهاختصاصی ایالات متحده، در این بین نقش دوگانهای ایفا میکنند؛ از یک سو، با پشتیبانیهای آشکار و نهان خود، به رژیم صهیونیستی چراغ سبز نشان خواهند داد و از نظر دیگر، تلاش میکنند تا از «شعلهور شدن کامل» منطقه و پیامدهای ناگوار آن برای منافع خود جلوگیری کنند. همین «موازنهگری پُرریسک»، فضای پیچیدهای را برای تصمیمسازی در کشورمان به وجود اورده است.
روندهای جاری حاکی از آن است که تشدید حملات نظامی رژیم صهیونیستی، بهاختصاصی در مقصد قرار دادن زیرساختهای حیاتی و مراکز هستهای کشورمان، با مقصد تشکیل شوک و سختی حداکثری صورت میگیرد. این رویکرد، علاوه بر صدمههای مادی و انسانی، به جستوجو «تشکیل رعب و وحشت» در بین مردم و «تحریک نارضایتیهای داخلی» است تا در سایه این نارضایتی، هستههای آشوب طلب زمان اقدم اشکار کنند. همزمان اظهارات برخی مقامات غربی مبنی بر تصمیمگیری در رابطه شراکت در این جنگ در «طی دو هفته آینده» و این چنین اظهارات گمانهزنیگونه مبنی بر تحول رژیم در کشورمان، همه انها نشان از یک سختی هماهنگ و چندجانبه دارند. با این حال، عکس العملهای مردم و مسئولان کشورمان، بهرغم تحمل سختیها و فشارها، نشان داده است که این راهبرد رژیم صهیونیستی با مقاومت و انسجام ملی مواجه شده است. وجود گسترده مردم در حمایتاز آرمانهای سرزمین و محکومیت حملات، خود گواهی بر این مدعاست.
بر فردی پوشیده نیست که پیامدهای این جنگ برای کشورمان چندوجهی است. در سپس نظامی، تحکیم قابلیتهای دفاعی و بازدارندگی، از جمله گسترش سامانههای پدافندی و موشکی، بیشتر از پیش الزامی به نظر میرسد. در سپس اقتصادی، این جنگ تحمیلی الزام مدیریت هوشمند و پایدار اقتصاد عمومی و تدبیر سازوکارهای پایدار تامین کالاهای اساسی را برجسته ساخت.
این حالت، لزوم اتخاذ تدبیرها سریع برای مدیریت چالشهای اقتصادی و حمایتاز معیشت مردم صدمه دیده از عوارض تهاجم دشمن را دوچندان میکند. به طور مثال تامین «پشتیبانیهزینههای حمایتی برای صدمهدیدگان» و «ضمانت عدم اخلال در تامین کالاهای استراتژیک و اساسی»، قدمهای مهمی در این راستا می باشند که خوشبختانه تا کنون عمل های خوبی در این عرصه صورت گرفته است. از منظر سیاسی و اجتماعی، این تجاوز، «انسجام ملی» و «مقدار وفاق» در برابر تهدید خارجی را محک زده است. الزامی است که با آگاهی از ملاحظات رسانهای، تلاش رژیم صهیونیستی برای «تشکیل تفرقه» و «تخریب روحیه عمومی» را خنثی کنیم.
در قیاس تطبیقی با دیگر منازعات منطقهای خصوصا جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ و جنگ لیبی در سا ل ۲۰۱۱، میتوان دریافت که مدام مقصد مهم دشمن، «فلج کردن اراده مقاومت» و «ناچار کردن فرد روبه رو به تسلیم» بوده است. با این حال، توانایی کشورمان در جنگ تحمیلی هشتساله، به ما آموخته است که با «مدیریت هوشمندانه بحران»، «استقامت ملی» و «تمرکز بر قابلیتهای بومی»، میتوان بر چالشها فائق آمد. در شرایط جاری نیز، تمرکز بر «ظرفیتهای داخلی» و «اقتصاد مقاومتی» میتواند تابآوری کشورمان را در برابر فشارهای خارجی افزایش دهد.
زمانها، تهدیدها و مسیرهای محتمل در این حالت، نیازمند برسی دقیقی است اما تا به امروز تهدید مهم، همانا گسترش دامنه جنگ و ورود بازیگران تازه به میدان است که میتواند تبدیل یک «منازعه فراگیر» در منطقه شود. زمانها نیز در «تشکیل ائتلافهای منطقهای تازه»، «افزایش همگرایی داخلی» و «نمایاندن چهره واقعی رژیم صهیونیستی به افکار عمومی جهان» نهفته است. در این بین، مسیرهای محتمل شامل: ۱. «ادامه تقابل محدود و مدیریتشده» با مقصد «بازدارندگی فعال»، ۲. «تنشزدایی کنترلشده» با منفعت گیری از «ظرفیتهای دیپلماتیک» و ۳. «تشدید متقابل» که میتواند به یک «جنگ همهعیار» منتهی شود. هر یک از این مسیرها، پیامدهای خاص خود را دارد و انتخاب مسیر مناسب، نیازمند «هوشمندی راهبردی» و «برسی دقیق معادلات قوت جهانی» است!
پیشنهادهای راهبردی
در روبه رو با جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی، جواب تحلیلی به قضیه مهم این است که کشورمان باید راهبردی «بازدارندگی فعال» را در پیش گیرد. این به معنی «آمادگی کامل دفاعی» در کنار «تمرکز بر دیپلماسی فعال و هوشمندانه» است. مقصد مهم باید «جلوگیری از گسترش دامنه جنگ»، «صیانت از جان شهروندان» و «نگه داری یکپارچگی ارضی و توانمندیهای راهبردی کشورمان» باشد.
در همین جهت، چند پیشنهاد راهبردی و سیاستی کلیدی قابل اراعه است. نخست، در حوزه دفاعی و امنیتی، «تحکیم مستمر توان بازدارندگی» و «افزایش تابآوری زیرساختهای حیاتی» در برابر حملات احتمالی، از برتریهای بلامنازع است. این کار شامل گسترش سامانههای پدافند هوایی، حفاظت از مراکز حساس و برنامهریزی برای سناریوهای اضطراری است. دوم، در سپس اقتصادی، الزامی است با «تدبیرها حمایتی سریع» و «نظارت بر بازار»، از سختی بر معیشت مردم کاسته شود. مدیریت منبع های، «مبارزه با احتکار» و «ضمانت توزیع عادلانه کالاها»، در کنار برنامهریزی برای تحکیم «اقتصاد مقاومتی»، میتواند به پایداری اقتصادی کشورمان در شرایط بحرانی پشتیبانی کند. سوم، در عرصه دیپلماسی، «پیگیری فعال مذاکرات با طرفهای اروپایی» با مقصد «افت تنش» و «تشکیل فضایی برای مهار تجاوزات رژیم صهیونیستی» حیاتی است. در این مذاکرات، باید «منافع ملی کشورمان» و «حقوق مسلم هستهای» به گفتن خطوط قرمز مهم نقل شوند. «عدم مذاکره با آمریکا مادامی که حملات رژیم صهیونیستی ادامه دارد»، موضع اصولی و درستی است که باید بر آن اصرار کرد. چهارم، در سپس رسانهای و فرهنگی، ملزوم است با «مدیریت هوشمندانه فضای اطلاعاتی»، «مقابله با جنگ روانی دشمن» و «تحکیم انسجام و همبستگی ملی»، روحیه مقاومت و امید در جامعه نگه داری و تحکیم شود، طبیعتاً همزمان نیز پ دستگاههای فرهنگی و رسانهای سرزمین بایستی از توانایی سوء منفعت گیری دشمن از شکافها و اختلاف نظرهای فرهنگی و اجتماعی که در طول چند سال تازه شدت گرفته می بود درس گرفته و بیشتر از پیش در راستای نگه داری انسجام ملی تمرین رواداری نمایند. این چنین شفافیت در خبررسانی، پرهیز از شایعه ها و تمرکز بر «روایت ملی از بحران»، از ارکان مهم این راهبرد است.
به طور کلی، آینده این جنگ تحمیلی به عوامل بسیاری بستگی دارد. اما آنچه مسلم است، اراده ملت و دولت کشورمان برای «دفاع از منافع حیاتی» و «جواب قاطع به هرگونه تجاوز» است. این مقاومت هوشمندانه، در نهایت میتواند رژیم صهیونیستی را از ادامه ماجراجوییهایش بازدارد و مسیر را برای «صلح پایدار» و «امنیت واقعی» در منطقه هموار سازد. چشمانداز آینده، اگرچه با چالشهایی همراه است، اما با «تدبیر و استقامت»، میتوان از این برهه تاریخی عبور کرد و افقهای روشنتری را برای کشورمان رقم زد.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکار
منبع