به گزارش خبرخوان
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، چهره ملیکا زارعی با لقب «خاله شادونه» تا این مدت در ذهن میلیونها کودک ایرانی زنده است. او نهفقط نماد لبخند و آموزش سالم برای نسل دهه هشتاد و نود می بود، بلکه فردی است که چندین دفعه با صراحت نسبت به درد مردم مظلوم غزه و فجایع انسانی علیه کودکان فلسطینی عکس العمل نشان داده است.
در روزگاری که تعداد بسیاری از ستارهها سکوت را بهجای اخلاق برگزیدهاند، زارعی یادآور آن است که ماموریت هنرمند تنها سرگرمکردن نیست، بلکه «آگاهکردن، همدردی و روشنگری فرهنگی» نیز بخشی از مأموریت اوست.
در سالهای تازه، نام «خاله شادونه» فراتر از مرزها رفته و حتی قالب شبیهی از برنامه او در شبکههای کودک آمریکایی دیده میشود؛ شخصیتی به نام «میس ریچل» که با سبکی شبیه، برنامههای آموزشی و عاطفی برای کودکان تشکیل میکند. اما تفاوت آنجا اغاز شد که چند ماه پیش، «میس ریچل» در حرکتی انسانی، پای یک کودک اهل غزه را ــ که در بمبارانهای اسرائیل آن را از دست داده می بود ــ به برنامه خود باز کرد. این عمل ساده، موجی از حملات روانی و سازمانیافته را از سوی گروههای صهیونیستی علیه او به راه انداخت تا جایی که نامش در فهرست «ده چهره یهودیستیز سال» انتشار شد.
این اتفاق، بار دیگر نشان داد که مرزهای انسانیت و مهربانی تا چه حد در جهان امروز شکننده شدهاند. هنگامی حتی هنرمندی کودکمحور برای ابراز همدلی با قربانیان جنگ مورد تهدید قرار میگیرد، سکوت در برابر این چنین بیعدالتی، خود نوعی همراهی با ظلم است.
در این بین، قیاس بین «خاله شادونه» ایرانی و «میس ریچل» آمریکایی معنایی فراتر از سرگرمی کودکانه دارد. هر دو این چهرهها در اصل، حامل مطلب همدلی و پرورش انسانی برای نسلهای کوچکاند؛ اما تفاوت مهم در عکس العمل جامعه حوالی و فضای فرهنگی آنها است. میس ریچل، تنها بهخاطر حس انساندوستانهاش، طرد شد؛ در حالی که خاله شادونه ایرانی هم چندین دفعه با فشارها و بیمهریها روبه رو شده، تنها بهخاطر آنکه صدای کودکان بیدفاع فلسطینی را بازتاب داده است.
و سوال تلختر اینجاست: چرا قسمت مهمی از هنرمندان دوتابعیتی یا چهرههای نقل ایرانی که در عرصههای بینالمللی وجود دارند، تا این مدت درموردی نسلکشی کودکان غزه هیچ موضعگیری جدی نکردهاند؟
آیا هراس از دستدادن گرینکارتها و موقعیتهای بینالمللی قیمت آن را دارد که در برابر خون کودکان بیدفاع سکوت کنیم؟
در حالی که خاله شادونه ایرانی مدام همسو با مردم مظلوم و در دفاع از حقیقت سخن حرف های، و همتای آمریکاییاش نیز به همین علت مورد تحقیر و تهدید قرار گرفته، سکوت برخی هنرمندان پرادعا دیگر نمیتواند توجیهی فرهنگی داشته باشد. این سکوت، نه نشانه «بیطرفی هنری» بلکه نماد بیتفاوتی انسان مدرن در برابر فجایع انسانی است.
از خاله شادونه تا میس ریچل، جهان کودک به ما درس بزرگسالان را یادآوری کرده است: در برابر ظلم، خندیدن کافی نیست؛ باید فریاد زد، حتی اگر هزینهاش تهدید و تخریب باشد.
احتمالا زمان آن رسیده که برخی از هنرمندان بین شهرت و شرافت یکی را انتخاب کنند — چون تاریخ، سکوت در برابر خون کودکان را هیچ زمان فراموش نخواهد کرد.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اخبار کسب وکار
منبع
